قتل فرزند توسط مادر و مجازات آن
کیفری, مقالات ۷ مهر, ۱۳۹۷ 3

قتل فرزند توسط مادر و مجازات آن

قتل فرزند توسط مادر

در قانون مجازات اسلامی، برای قتل فرزند توسط مادر مقررات خاصی به چشم نمی خورد به همین دلیل مجازات قتل فرزند توسط مادر مانند سایر قتلها ، قصاص می باشد و قصاص هم قابل تخفیف نیست. اما در مورد قتل فرزند توسط پدر قانون مجازات اسلامی صورتی را پیش بینی کرده است که ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در این خصوص آورده است:« پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.» همچنین طبق ماده ۳۲ قانون راجع به مجازات اسلامی اقدامات والدین و … به منظور تادیب یا محافظت اطفال جرم نیست مشروط به اینکه در حدود متعارف تادیب و محافظت باشد و نیز برابر ماده ۱۶ قانون حدود و قصاص پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد فقط به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم و تعزیر می شود. بنابراین به موجب این دو ماده چنانچه پدری فرزند خود را به قتل برساند قابل تعقیب کیفری می باشد در نهایت به جای قصاص باید دیه بپردازد ولی این امر در مورد مادر تجویز نشده است و در صورت ارتکاب قتل عمد فرزندش مجازات او ابع مقررات مربوط به قصاص خواهد یود».

قتلقتل فرزند توسط مادر در ایران

موارد منحصر دو صورت است و هر دو صورت تابع احکام عام است که ذیلا به ان اشاره می کنیم:
الف) حالتی است که مادر تحت تاثیر زایمان و جمع شدن شیر در پستان وی ، از حالت عادی روانی خارج می شود و بدون اینکه متوجه رفتار و کردار خود باشد مرتکب قتل می گردد و حکم این حالت را می توان از ملاک ماده ۵۳ ق.م.ا به دست آورد:
« اگر کسی بر اثر شرب خمر ، مسلوب الاراده شده لکن ثابت شود که شرب خمر به منظور ارتکاب جرم بوده است مجرم علاوه بر مجازات استعمال شرب خمر به مجازات جرمی که مرتکب شده است نیز محکوم خواهد شد»
مفهوم این ماده بیانگر آن است که مسلوب الاراده شدن جزء عوامل سالب مسؤولیت کیفری می باشد و شرب خمر که به عنوان عامل سلب اراده در این ماده بیان شدهاست خصوصیتی ندارد بلکه هر عاملی که سبب سلب اراده شود همین حکم را دارد مانند هیپنوتیزم، خواب ، مصرف مواد مخدر و .. پس زنی که تحت تاثیر زایمان و عوارض جانبی آن مسلوب الاراده می شود اصلا مسؤولیت وی تخفیف یابد . این ادعا منطقی به نظر نمی رسد زیرا قوانین خارجی که مجازات مادر را در این حالت تخفیف یافته می دانند نظر به صورتی ندارند که مادر به کلی مسلوب الاراده شده باشد وگرنه دادگاه باید حالت مسلوب الارادگی را احراز کند اما دادگاهها به دنبال احراز چنین حالتی نیستند بلکه صرف قتل در این زمان را موجب تخفیف مجازات می دانند پس حالت مسلوب الارادگی با حالت عدم تعادل روانی ماشی از زایمان تفاوت دارد.

این مورد پشتوانه ی محکمی ندارد زیرا ماده ۵۴ ناظر به صورتی است که شخصی ، دیگری را مجبور به ارتکاب جرم کند نه اینکه شخصی خودش تحت تاثیر حالت خاصی ، تعادل روانی خود را از دست بدهد.
ب) حالت دوم مورد ی است که زنی مرتکب زنا شود و برای مخفی کردن عمل ناپسند خود ، مرتکب قتل نوزادش شود. ممکن است گفته شود این حالت مشمول حالت اضطرار است که در ماده ۵۵ ق.م.ا پیش بینی شده است :« هرکس هنگام بروز خطر شدید از قبیل آتش سوزی ، سیل و طوفان به منظور حفظ جان یا مال خود یا دیگری مرتکب جرمی شود مجازات نخواهد شد مشروط بر ینکه خطر را عمدا ایجاد نکرده و عمل ارتکابی نیز با خطر موجود متناسب بوده و برای رفع آن ضرورت داشته باشد» این ادعا هم صحیح نیست زیرا اضطرار به حالتی گفته می شود که شخصی در معرض خطر شدید اما در معرض تضییع آبرو قرار گرفتن را نمی توان از مصادیق اضطرار دانست مضافا بر اینکه اضطرار در صورتی قابل استناد است که شخص مضطر خطر را عمدا ایجاد نکرده باشد. از مجموع آنچه گفته شد نتیجه می گیریم که زایمان و مخفی کردن زنا ، دو مورد از معاذیر قانونی مخففه مجازات هستند که در قوانین خارجی پیش بینی شده است اما قوانین کیفری ایران اشاره ای به آن ندارد و مادر د راین دو مورد هم مانند اشخاص دیگر مسؤولیت کیفری دارد زیرا عذر قانونی جهتی است که باید به صورت خاص مورد اشاره قرار گیرد.

کشته شدن فرزند توسط پدر و مجازات آن
کیفری, مقالات ۷ مهر, ۱۳۹۷ 0

کشته شدن فرزند توسط پدر و مجازات آن

قتل فرزند توسط پدر

قتل فرزند توسط پدرطبق قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ ، ماده ۳۰۱ مقر داشته : قصاص در صورتی ثابت می شود که مرتکب ، پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه نباشد. این ماده مطابق نظر فقهایی تنظیم شده که مانعیت قصاص را منحصر به موردی می دانند که قاتل ، پدر یا جد پدری مقتول باشد. ماده ۳۰۹ این قانون هم اثبات رابطه ابوت را شرط عدم اجرای قصاص دانسته و مقرر نموده است : « این ادعاء که مرتکب ، پدر یا یکی از اجداد پدری مجنی علیه است ، باید در دادگاه ثابت شود و در صورت عدم اثبات ، حق قصاص ، حسب مورد با سوگند ولی دم یا مجنی علیه یا ولی او ثابت می شود». بدیهی است مقصود از پدر یا اجداد پدری ، رابطه قانونی است نه عرفی ، به عبارت دیگر گاه صرفا به پدر خوانده ، پدر اطلاق می گردد و یا فرزند خوانده گاه عنوان فرزند به خود می گیرد. در این صورت چون مرتکب مدعی بودن پدر یا اجداد پدری است این ادعا را اثبات کند و در صورت عدم اثبات ، بر اساس « البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر » مجنی علیه یا ولی دم او می توانند با سوگند، مدعی را قصاص نمایند؛ چون در این گونه موارد ، اصل بر نبودن رابطه پدر فرزندی است و در این حالت شک ، استصحاب عدم ، جاری می گردد و حکم قصاص در صورت وجود سایر شرایط لازم الاجرا می گردد.

قتلمراحل قضایی قتل فرزند توسط پدر

مراحل اجرایی دادگاه های ایران نیز بر اجرای متون قانونی قرار گرفته و آراء صادره از سوی محاکم مختلف نظام قضایی ایران بیانگر آن است که قضات در صورت مواجهه با قتل فرزند توسط پدر در شرایط عادی حکم به عدم قصاص پدر یا جد پدری داده اند.

طلاق توافقی

 

مشارکت پدر در قتل فرزند

اگر چند نفر در کشتن یک نفر شرکت کنند به شرط اینکه فعل هر کدام در کشتن شخص مؤثر باشد، همگی ممکن است قصاص شوند. از نظر فقهای شیعه ، جان مقتول بین قاتلین توزیع می شود پس هر قاتلی باید به نسبت سهم خود مجازات را تحمل کند. مثلا اگر سه نفر در قتل شرکت داشته باشند ، در صورت توافق بر دیه ، هر کدام باید ثلث دیه را بپردازند ولی اگر ولی دم قصاص را اختیار کند می تواند همگی یا بعضی را قصاص کند منتهی باید مازاد بر سهم شراکتی هر یک را دیه بدهد و از دیگران اگر خواست دیه شرکتشان را بگیرد و عفو کند. حال سؤال این است که اگر پدر به همراه بیگانه در قتل فرزند توسط پدر شرکت نماید ، مجازات هر کدام چگونه خواهد بود؟ در صورت مشارکت با بیگانه در قتل فرزند توسط پدر ، ولی مقتول تنها می تواند بیگانه را قصاص نماید و در صورت قصاص بیگانه ، پدر نصف دیه را به ولی شریک در قتل پرداخت کند و چنانچه بیگانه قصاص نگردد ، پدر مقتول موظف است این نصف دیه را به ولی مقتول ادا نماید چرا که از طرفی بر طبق آراء فقها و نیز ماده ۲۲۰ ق . م. ا پدر را در برابر فرزند قصاص نمی کنند و از طرفی دیگر نیز خون مسلمان نباید هدر برود لذا پدر ملزم است نصف دیه را پرداخت نماید و در این مورد هر چه تعداد شرکاء بیشتر باشد به نسبت اخذ می گردد. در این خصوص تفاوتی نمی کند که پدر کافر یا مسلمان باشد و یا پدر آزاد باشد یا بنده چون مقتضای منع قصاص همان پدری است که وجود دارد و اصل «عدم شرط بودن امر دیگری » است. همچنین چنانچه پدر و مادر با هم مرتکب قتل عمدی فرزند شوند براساس ماده ۲۲۰مادر محکوم به قصاص است و در صورت قصاص او ، پدر موظف است نصف دیه را به اولیاء دم مادر پرداخت کند و در صورت عدم قصاص مادر باید این نصف دیه را به اولیاء دم مقتول که خودش می باشد پرداخت نماید. اما ذکر این نکته ضروری است که نظر به ماده ۸۸۰ قانون مدنی که مقرر می دارد:« قتل فرزند توسط پدر از موانع ارث است بنابراین کسی که مورث خود را عمدا بکشد از ارث محروم می شود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا بالتسبیب و منفردا باشد یا به شرکت دیگری ». لذا در فرض یاد شده والدین از ارث محروم خواهند شد.

طلاق توافقی

معاونت پدر در قتل فرزند

در خصوص معاونت در قتل فرزند توسط پدر ، اگر پدر به یکی از طرق مذکور در ماده ۴۳ ق.م.ا در کشتن فرزند خویش معاونت و یاری نماید. با توجه به ماده ۲۰۷ همین قانون که مقرر می دارد:« هرگاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص می شود و معاون در قتل عمد به سه تا پانزده سال حبس محکوم می شود». می توان گفت که پدر در این خصوص تفاوتی با سایرین ندارد و در صورت معاونت در قتل فرزند توسط پدر خویش به ۳ تا ۱۵ سال حبس محکوم می شود. اما در مورد مقررات مدنی و ممنوعیت یا عدم ممنوعیت از ارث ، آنگونه که ماده ۸۸۰قانون مدنی تکلیف مباشر و شریک در قتل فرزند توسط پدر را روشن نموده لکن در مورد معاون در قتل فرزند توسط پدر سکوت کرده است.در این باره برخی معاون در قتل را نیز از ارث محروم دانسته اند و اینگونه استدلال نموده اند که شاهدی که یک شهادت در جمع شهود بدهد و دادگاه با تکیه بر این شهود حکم صادر کند این شهادت را مانع ارث دانسته اند و حال اینکه در بسیاری از معاونتها در جرم قتل دیده می شود که تاثیرش بیشتر از شهادت یک شاهد است. علاوه بر این فلسفه منع کردن از ارث این است که اقدام علیه جان مورث خود نکند و آن فلسفه در خصوص معاون هم صادق است مضافا اینکه شرکت در جرم به معنای لغوی در ماده ۸۸۰ قانون مدنی شامل حال معاون نیز می شود. علاوه بر اینکه با این احتمال که در ماده ۸۸۰ قانون مدنی داریم کسی که معاونت در جرم نموده است علم به انتفاء موانع قصاص در او نداریم و حال آنکه شرط ارث بردن ، علم به انتفاء موانع علم به وجود شرایط است. بنابراین چنانچه پدری که معاون در قتل فرزند توسط پدر بوده، دعوی وراثت مطرح نماید ، به دلیل فوق به وراثت وی داده نمی شود.

کشتن زن توسط شوهر / قتل در فراش
کیفری, مقالات ۷ مهر, ۱۳۹۷ 4

کشتن زن توسط شوهر / قتل در فراش

قتل در فراش چیست

قتل در فراش قتلی است که به هنگام مشاهده زنا توسط شوهر به وقوع می پیوندد . فراش در لغت به معنی گستردنی ، آنچه گسترده می شود و بر آن می خوابند و جامه خواب آمده است. همچنین از ان به معنای زن یا مرد یا هریک از دو همسر یاد شده است و زوج و زوجه فراش یکدیگر خوانده می شوند ولی با توجه به کثرت استعمال آن در نزدیکی مقاربت می توان گفت فراش کنایه از همان نزدیکی و مواقعه است. بر اساس ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی قتل در فراش :« هرگاه شوهری زن خود را با مرد اجنبی در حال زنا یا در یک فراش مشاهده کند و آن دو را مقتول یا مجروح کند معاف از مجازات است. مقصود از اجنبی در این ماده بیگانه بودن از لحاظ زناشویی بوده و قید اجنبی نمی تواند محارم را مستثی از حکم نماید. شرط جواز قتل در فراش یا جرح زوجه و فاسق او توسط شوهر و معافیت از مجازات مطابق ماده ۶۳۰ مشاهده زنا کردن آن دو به وسیله شوهر است. دکتر جعفری لنگرودی در کتاب ترمینولوژی حقوق زنا را چنین تعریف می کند:« زنا عبارتست از جماع غیر مشروع خواه در جهت آلت تناسلی باشد خواه نه» ، ماده ۶۳ قانون مجازات اسلامی زنا را اینگونه تعریف کرده است : « زنا عبارتست از جماع مرد با زنی که بر او ذاتا حرام است گرچه در دبر باشد در غیر موارد وطی به شبهه » بیشتر…

مجازات مشارکت در قتل / قتل عمد
کیفری, مقالات ۷ مهر, ۱۳۹۷ 0

مجازات مشارکت در قتل / قتل عمد

مشارکت در قتل

مفهوم شرکت در قتل ، بسیار گسترده است به گونه ای که هر مداخله مادی یا معنوی دو یا چند تن در قتل – حتی بدون همکاری مستقیم در وارد کردن صدمات به مقتول – شرکت در قتل پنداشته می شود. برای تحقق شرکت در قتل هم به معنای مداخله دو یا چند نفر در انجام عملیات اجرایی جرم نیاز است و هم به استناد جرم به عمل همگان. برای محکوم نمودن دو یا چند نفر به شرکت در قتل ، هم باید احراز شود که دو یا چند نفر مرتکب ضرب و جرح دیگری شده اند و هم باید احراز شود که مرگ مقتول مستند به عمل ایشان است. با توجه به متناسب بودن نوع کیفر با نوع جرم ، به نظر می آید که مطابق با نحوه شرکت در قتل ، باید مجازات های متفاوتی در نظر گرفته شود. سؤال آن است که آیا هر نوع مشارکتی در انجام این جرم ، حکم قصاص دارد ؟

انواع قتل

برای شرکت در جرم در قانون مجازات اسلامی شرایطی آمده است که بر این پایه اند:
الف – علم و عمد : « برای ان که بتوان مرتکبین عمل مجرمانه را به عنوان شریک در جرم مجازات کرد ، لازم است که در زمان ارتکاب جرم ، نه تنها از ماهیت رفتار غیر قانونی خود علم و آگاهی داشته باشد، بلکه می بایست در ارتکاب عمل مجرمانه نیز سوء نیت داشته باشند».

ب – انجام عملیات اجرایی : «عملیات اجرایی ، تشکیل دهندة هر جرم مشخص معین است و افرادی که در انجام اینگونه از عملیات همکاری داشته باشند ، شریک جرم شناخته خواهند شد… قانونگذار ، مداخله در عملیات اجرایی را برای تحقق شرکت در جرم لازم و ضروری می داند.»

ج – مشارکت در یکی از جرایم : « شرکت در قتل زمانی محقق گشت که شخصی با دیگری در یکی از جرایم قابل تعزیر و بازدارنده ، مشارکت و همکاری داشته باشند و در حال حاضر ، ظاهرا برای تشخیص انواع جرایم قابل تعزیر می بایست به قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ مراجعه کرد».

در قانون مجازات اسلامی آمده است : « هر گاه دو یا چند مرد مسلمان مشترکا مرد مسلمانی را بکشند ولی دم می تواند با اذن ولی امر همه انها را قصاص کند و در صورتی که قاتل دو نفر باشند باید به هر کدام از آنها نصف دیه و اگر سه نفر باشند باید به هر کدام از آنها دو ثلث دیه و اگر چها رنفر باشند باید به هر کدام از آنها سه ربع دیه را بپردازد و به همین نسبت در افراد بیشتر. تبصره ۱ : ولی دم می تواند برخی از شرکای در قتل را با پرداخت دیه مذکور در این ماده قصاص نماید و از بقیه شرکاء نسبت به سهم دیه اخذ نماید». برخی حقوقدانان به این تبصره خرده گرفته اند ، چرا که ولی دم دیه را پرداخت نمی کنند، بلکه شرکایی که قصاص نمی شوند ، وظیفه دارند تا سهم دیة خود را به شریکی بپردازند که قصاص می شود. در محشای قانون مجازات اسلامی پس از این ماده امده است :« استیذان از ولی امر در جاییی است که اولیا دم بخواهد شخصا جانی را قصاص کنند. اما اگر مراجع اجرایی احکام دادگستری به درخواست اولیاء دم بخواهند حکم قصاص را اجراء کنند ، این اذن به طور عام به آنها داده شده است. قانون مجازات اسلامی شرایط شکل گیری شرکت در قتل را چنین بیان می دارد: « شرکت در قتل زمانی تحقق پیدا می کند که کسی در اثر ضرب و جرح عده ای کشته شود و مرگ او مستند به عمل همة آنها باشد خواه عمل هر یک به تنهایی برای قتل کافی باشد ، خواه اثر کار آنها مساوی باشد ف خواه متفاوت» برخی چنین معتقدند :« منظور از استناد قتل به عمل شریک ان است که در میان ان دو رابطه مستقیم و علیت وجود داشته باشد.

فرق معاونت و شرکت در قتل

معاونت در قتل عبارتست از همکاری و دخالت در وقوع جرم به یکی از صور معینه قانونی ، بدون مداخله در عملیات اجرایی ، قبل یا مقارن با وقوع جرم. بر طبق تعریف فوق معاون به هیچ وجه درعملیات اجرایی مجرمانه سازنده جرم دخالت نداشته بلکه به یکی از اشکال پیش بینی شده در ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی در انجام جرم یاری و مساعت کرده و از مجرم یا مجرمین اصلی استعاره مجرمیت می نماید اما شرکت در قتل طبق ماده ۱۲۵ قانون مجازات اسلامی هم به معنای مداخله دو یا چند نفر در انجام عملیات اجرایی جرم و هم به استناد جرم به عمل همگان نیاز است.

مجازات شرکت در قتل

مواد ۲۱۵ و ۲۱۴ قانون مجازات اسلامی در مورد شرکت در قتل و ماده ۱۲۵ قانون مجازات اسلامی در مورد شرکت در جرائم تعزیری و بازدارنده مقرر شده است. مطابق ماده ۱۲۵« هرکس عالما و عامدا با شخص یا اشخاص دیگر در یکی از جرائم قابل تعزیر و یا مجازات های بازدارنده مشارکت نماید و جرم مستند به عمل همه آنها باشد… شریک در جرم محسو ب و مجازات او مجازات فاعل مستقل ان جرم خواهد بود…» و مطابق ماده ۲۱۵:« شرکت در قتل زمانی تحقق پیدا می کند که کسی در اثر ضرب و جرح عده ای کشته شود و مرگ او مستند به عمل همه آنها باشد…» این معنا در ماده ۲۱۴ هم امده است.

۴ تفاوت اصلی بین طلاق توافقی و خلع و مبارات
خانواده, طلاق, طلاق توافقی, مقالات ۷ مهر, ۱۳۹۷ 0

۴ تفاوت اصلی بین طلاق توافقی و خلع و مبارات

طلاق توافقی

بحث طلاق توافقی به طور کلی در قوانین مدنی و قانون حمایت خانواده بیان شده است، که البته در قانون مدنی چیزی به نام طلاق توافقی در مواد مجزا نداریم و فقط طلاقی با نام خلع و مبارات وجود دارد که قضات در بحث طلاق توافقی به آنها استناد می کنند. و همانگونه که در قانون مدنی بحث شده ، طلاق خلع آن است که زن به واسطه ی کراهتی که از مرد دارد، باید مالی کمتر ، معادل یا بیشتر از مهریه خود را به مرد بدهد تا او را راضی به طلاق کند و مبارات نیز همانند خلع می باشد با این تفاوت که کراهت در مبارات طرفینی است و میزان بذل مهریه نیز نمی تواند بیشتر از میزان و مبلغ مهریه باشد. و قضات دادگاهها طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با مواد مربوط به خلع توجیه می کنند. بحث طلاق توافقی در قانون حمایت خانواده نیز اشاراتی در بحث طلاق ، بر طلاق توافقی داشته که غالبا روند دادرسی آن را بیان می کند و متاسفانه هیچ یک از قوانین ما به ماهیت آن اشاره نکرده اند و فقط به توجیه و خلط با مباحث فقهی سعی در اجرا و به اصطلاح خود، کاستن از اطاله ی دادرسی نموده است.

تعارضات طلاق توافقی با خلع و مبارات در قانون

از جمله تعارضات دیده شده در بحث طلاق توافق را می توان در چند مورد بیان داشت:
۱) در طلاق خلع ، درخواست طلاق از سوی زوجه می باشد و او خواستار طلاق می باشد و در مبارات نیز درخواست طرفینی مدنظر است. ولی در طلاق توافقی مبنای قانونی اینگونه است که، می تواند از ناحیه ی زوج یا زوجه مطرح شود. پس باید میان دو حالت تفاوت قائل شد: در صورتی که خواهان طلاق زوج باشد، مبنای قانونی آن را می توان ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی دانست که بیان می کند:« مرد می تواند هروقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد » و اگر خواهان زوجه باشد . قضات دادگاهها طلاق توافقی را به لحاظ قانونی با ماده ۱۱۴۶قانون مدنی که همان طلاق خلع است تطبیق می دهند. در این مورد نیز تعارض وجود دارد زیرا اگر طلاق با توافق مدنظر است ، بدان معنا می باشد که توافق باید دو جانبه باشد و درخواست یک طرفه معنا ندارد و بهتر بود در طلاق توافقی دادخواست یا یک طرفه مطرح می شد از ناحیه زوجه و یا از طرف هر دو نفر این درخواست ارائه می شد.
۲) دومین تعارضی که دیده می شود و شاید می توان گفت اصلی ترین تعارض ، بحث وجود یا عدم وجود کراهت در طرفین می باشد. از نظر فقهی مشهور فقها قائل برلزوم وجود کراهت در بحث طلاق خلع ومبارات هستند و در صورت عدم وجود کراهت اصلا طلاق را بائن نمی دانند و حکم دیگری را بر آن بار می نمایند. اما در قانون و رویه قضائی آنچه اجرا می شود آن است که ما طلاق توافقی را با مواد خلع مطابقت می دهیم و غافل از آنکه اصلا کراهت برایمان مطرح نیست و زوجه حتی با وجود علاقه و بدون هیچ گونه انزجار و بیزاری درخواست طلاق توافقی را می دهد. و این مورد یکی از تعارضات بسیار روشن و اساسی است که در بحث طلاق توافقی دیده می شود.
۳) مورد بعدی که دیده می شود این است که، در طلاق خلع و مبارات با بذل مال از ناحیه ی زوجه روبرو هستیم و زوج با قبول بذل باعث می شود که طلاق جزو اقسام طلاق های بائن محسوب شود، اما در قوانین ما طلاق توافقی ، طلاق رجعی معرفی شده و احکام آن را داراس و این کاملا مغایر با موازین و مبانی فقهی در موضوع رجعی است که مرد متقاضی طلاق است و باید مهریه را کاملا بپردازد و این در حالی است که در طلاق توافقی ، توافق می شود که مالی از ناحیه ی زوجه به زوج داده شود، اما در این صورت باز هم ماهیت طلاق رجعی است و این معنا ندارد. در واقع در طلاق خلع با دو تحلیل روبرو هستیم: اول اینکه ایقاعی است که سبب جدایی زن از مرد است و دوم اینکه قراردادی است که سبب تملیک فدیه می شود و در مقابل حق رجوع را از بین می برد.ولی ما میبینیم با وجود ایقاعی بودن طلاق در طلاق توافقی و بذل مال باز هم ماهیت آن رجعی می باشد و لذا به نظر اینجانب چون طلاق توافقی ماهیت رجعی دارد بسیار نزدیک به طلاق به عوض می باشد و آن طلاقی است که بدون وجود کراهت در مقابل عوض توسط مرد اجرا می شود که نه قانون مدنی و نه نظر مشهور فقها این نوع طلاق را قبول ندارند. ولی نحوه ی اجرای طلاق توافقی به گونه ای است که در واقع طلاق با توافق را به طلاق به عوض نزدیک می کند. زیرا در آن هم عنصر کراهت مدنظر نیست و با بذل عوضی صورت می گیرد. و با این رویه قانونی در زمینه ی طلاق توافقی باعث شده ایم که بسیار شبیه به طلاق بعوض عمل نماییم.

از جمله دلایل اینکه طلاق بعوض را قبول نداریم این است که، اصل ایجاد محدودیت در امر طلاق را مورد خدشه قرار می دهد و مصالح خانواده به دلیل ایجاد صحولت در امر طلاق مورد معامله قرار می گیرد و همچنین چون قول مشهور کراهت را در خلع شرعا لازم می دانند، عدول از قول مشهور هم بدون وجود مصلحت اجتماعی صورت می گیرد. به نظر اینجانب ایجاد طلاق توافقی و اجرای آن بدین گونه باعث شده است تمامی این موارد که در حق طلاق به عوض مطرح می شود، در رابطه با طلاق توافقی نیز مطرح باشد.
۴) مورد دیگری که به نظر می رسد؛ بحث فدیه در طلاق خلع و مبارات و طلاق بعوض و توافقی است) فدیه عوضی است که زن در ازای طلاق دادن شوهر به وی می‌پردازد) در طلاق خلع و مبارات فدیه شرط طلاق و شرط بائن شدن ماهیت آن می باشد و این در حالی است که در طلاق توافقی شرط طلاق نمی باشد و در صورت نبود آن هم طلاق صورت می پذیرد و در طلاق بعوض نیز شرط طلاق نیست و از جهت وجود عوضی در طلاق مطرح می شود و اگر نباشد نیز مشکل جدی پیش نمی آید.

تاثیرات طلاق توافقی در خانواده و جامعه
خانواده, طلاق, طلاق توافقی, عمومی, مقالات ۴ مهر, ۱۳۹۷ 0

تاثیرات طلاق توافقی در خانواده و جامعه

بررسی تاثیرات طلاق در خانواده و جامعه

طلاق توافقي يكي از مسائل اجتماعي که در زمان معاصر اهمیت فزاينده ای يافته و ابعاد پیچیده و به تبع آن فروپاشي زندگي خانوادگي است. آمار طلاق در کشور ما نیز روز به روز رو به افزايش است و اين معضل بزرگ اجتماعي در هیچ زماني مانند عصر حاضر، خطر انحلال کانون خانواده و آثار سوء ناشي از آن را به دنبال نداشته است جديدترين اطلاعات آمارى ايران در مورد طلاق بیانگر افزايش آمار آن است ، مطابق با آمارها، آمار طلاق از سال ۱۳۸۵تا سال ۱۳۹۲ بیش از ۱۶درصد افزايش داشته است ترديدی نیست که اين مسئله علل متفاوت رواني، اجتماعي و اقتصادی وارتباطي دارد و نه تنها در افراد درگیر با آن، بلكه حتي وابستگان آن ها عوارض نا مطلوب بر جای مي گذارد.

طلاق توافقی

طلاق توافقی و آسیبهای روانی ، اجتماعی و اقتصادی

طلاق به ويژه طلاق توافقي به عنوان يكي از اصليترين عوامل از هم گسیختگي مهمترين نهاد اجتماعي و اساس جامعه، يعني خانواده، از اهمیت به سزايي برخوردار ميباشد، طلاق توافقي به عنوان يكي از مسائل اجتماعي مطرح است که در جامعه ايران اهمیت فزاينده ای يافته و ابعاد پیچیده ای پیدا کرده، اين پديده نخست يک پديده رواني است، زيرا بر تعادل رواني نه تنها دو انسان، بلكه فرزندان، بستگان، دوستان و نزديكان آنها اثر ميگذارد. دوم پديدهای است اقتصادی، چرا که به گسست خانواده به عنوان يک واحد اجتماعي ميانجامد و امحاء تعادل رواني انسانها موجبات بروز اثرات سهمگین در حمايت اقتصادی آنان را نیز فراهم ميسازد. گذشته از اين، پديده ای است، موثر بر تمامي جوانب جمعیت در يک جامعه زيرا از طرفي بر کمیت جمعیت اثر مينهد، چون موجب ميشود فرزنداني محروم از نعمت خانواده تحويل جامعه گردند که به احتمال زياد فاقد شرايط لازم در راه احراز مقام شهروندی يک جامعه اند چهارم آنكه يک پديده فرهنگي است و در هر فرهنگ و جامعه ای صبغه ای خاص مييابد و به نوعي رنگ جامعه ای را مي پذيرد که در آن تكوين يافته است، بدين سان ميتوان گفت، جامعه ای که در آن طلاق و طلاق توافقي از حدی متعارف تجاوز کند، از سلامت اجتماعي برخوردار نخواهد بود اين پديده از ديدگاهي يک پديده ارتباطي است، بدين سان در جامعه ای که فاقد ارتباطات سالم، درست و طبیعي است، پیوند يا رابطه زناشويي نیز استثنا نیست. پیوندهای ازدواج به زودی برقرار و به زودی نیز قطع مي شود. پس توجه به طلاق توافقي نه تنها از ديدگاه فرد به عنوان انسان و فرزندانش مهم است، بلكه از ديدگاه جامعه، فرهنگ، اقتصاد و حتي جمعیت نیز قابل اعتناست .

طلاق توافقی و تاثیرات آن در خانواده

از آنجا که طلاق توافقي و ساير انواع طلاق از پديده ای موثر بر از هم گسیختگي اجتماعي و خانوادگي ميباشد، بررسي علمي زمینه ها، عوامل و پیامدهای آن اهمیتي اساسي پیدا مي کند. طلاق توافقي به عنوان يک آسیب ويرانگر کیان و هستي خانواده را متلاشي ميکند.  مروری بر آمار طلاق توافقي در کشور طي سالهای اخیر نشانگر روند رو به افزايش اين معضل اجتماعي است و هر چه شهر ها و روستاها مدرن تر شده، ويژگي صنعتي بیشتری پیدا مي کنند صنعتي شدن، ضمن حل بسیاری از تضاد های جوامع پیشین، تضاد های جديدی را خلق کرده است. تضاد های نوين جامعه بیشتر از آنكه در خدمت حفظ خانواده قرار بگیرند، در جهت متلاشي شدن اين نهاد قرار گرفته اندو اين امر مي تواند تأثیری عمیق در وضعیت سلامت افراد، فرزندان و در نتیجه بر سیستم های بهداشتي و اجتماعي داشته باشد و اين خود نشان دهنده وضعیتي بحراني است که ضرورت مداخله مددکاران اجتماعي وديگر نهادها جهت پیشگیری و کاهش طلاق را طلب مي کند و نیز به علت اينكه تمامي آسیب های اجتماعي در يک رابطه تنگاتنگ با يكديگر قرار دارند و گسترش يكي ممكن است به گسترش آن ديگری کمک کند و از طرفي به علت آنكه خانواده های زيادی درگیر اين مشكل بوده و بخصوص زوجین جوان که با تشكیل زندگي مشترک در رشد و پويايي جامعه سالم بیش از پیش سرمايه گذاری مي نمايند، در صدد جدا شدن از همديگر بوده و زندگي را به کام خود و خانواده و فرزندان تلخ مي نمايند.

تاثیرات منفی طلاق توافقی

هرچند عوامل ديگری از جمله فوت، فسخ و ترک يكي از زوجین نیز مي تواند باعث از هم گسیخته کردن خانواده گردد. ولي با توجه به پیامدها و عواقبي که طلاق و طلاق توافقي برای خانواده ها و جامعه به دنبال دارد به عنوان يک مساله اجتماعي بیش از عوامل ديگر حايز اهمیت مي باشد. در طلاق توفقی زن و مرد مي توانند با توافق يكديگر اقدام به طلاق نمايند، لیكن مقصود از طلاق به توافق زوجین اين نیست که اراده ی زن و مرد به يک اندازه در طلاق مؤثرند بلكه به منزله يک قرارداد بین زوجین تلقي مي شود که بر اساس آن با تعیین کردن شرايط مشخص از هم جدا مي شوند در تبیین اين پديده مي توان گفت که به هر طريق پیشرفت های تكنولوژی برای تأمین خانواده، توسعه و رفاه مناطق و افزايش منابع اقتصادی در دسترس برای زنان، از میزان وابستگي آنان به مردان برای حمايت های خود و فرزندانشان کاسته و اين روند منجر به تجزيه ی نهاد ازدواج شده است، خواه ناخواه اين تغییرات، پتانسیل هايي مداومي برای عوض شدن نقش نهاد ازدواج در جوامع دارند که هنوز کاملاً قابل پیش بیني نیست. چالش ها و تغییرات عمیق به وجود آمده در اين نهاد (ازدواج)در واقع از مسائل بسیار جدی در جوامع محسوب مي شود اگر چه پديده طلاق توافقي لزوما همیشه امری منفي نیست اما برخي معتقدند که طلاق توافقي با سبب شدن ابطال ساده و کم هزينه صیغه ی ازدواج به امری متداول تبديل شده است در واقع طلاق توافقي با شكستن قبح طلاق منجر به شكل گیری سبک زندگي جديد و نوظهوری در میان زوجین شده است که تاثیرات منفي را در سطوح مختلف اعمال مي کند.