اصولاً اگر شخصی علیه دیگری مبادرت به شکایتی نماید و عملی را به او منتسب نماید که جرم می باشد ولی دلایل و مدارکی را که ارائه می نماید از قوت زیادی برخوردار نباشد و به نحوی نباشد که دلایل قانونی برای شکایت خود داشته باشد در این صورت چنانچه پس از رسیدگی مجرمیت مشتیک عنه یا شخصی که علیه وی طرح شکایت شده است ثابت نگردد و در حقیقت حکم بر برائت و بی گناهی او صادر گردد در این صورت امکان طرح شکایت وجود دارد.
عنوان مجرمانه در این خصوص افتراء می باشد که در ماده ۹۹۷ قانون مجازات اسلامی ذکر گردیده است به موجب ماده مذکور « هر کسی بوسیله اوراق چاپی یا خطر یا بوسیله درج در روزنامه و جرائد و یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگری به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آن را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به جزای نقدی درجه شش محکوم خواهد شد بنابراین بر مبنای ماده مذکور و همانطور که در ابتدای این بحث توضیح داده شد اگر آنچه نسبت داده شده است ثابت نگردد و دلایل مقتضی و محکمی هم در آن خصوص وجود نداشته باشد در این خصوص می تواند مصداق ماده فوق الذکر قرار گیرد.
در آرای صادره از دادگاه های بدوی و تجدیدنظر نیز رسیدگی به بزه افترا مستلزم سبق رسیدگی کیفری به اتهام انتسابی است در این خصوص دادنامه شماره ۴۰۵ مورخ ۱۵/۴/۱۳۹۳ مقرر داشته در خصوص اتهام آقای (الف) دایر بر افتراء و فحاشی رکیک نسبت به خانم(ف) و آقای (م) با عنایت به شکایت صریح شاکیان، اظهارات شهود، تحقیقات انجام شده و کیفرخواست صادره از دادسرای عمومی و انقلاب و اقرار متهم به اصل درگیری و انکار موکل در مورد افتراء و سایر امارات و قرینه های موجود و اوضاع و احوال منعکس بزه فحاشی محرز است ولی افتراء مدلل به نظر نمی رسد چرا که نیاز به سبق رسیدگی دارد و در ما نحن فیه مفقود است بنابراین در رابطه با افترا به دلیل عدم کفایت ادله مستند به بند(الف) ماده ۱۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری و اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر برائت وی صادر می گردد این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تأیید می گردد.
بنابراین با توجه به رأی مذکور و این که معمولاً افترا زمانی است که شخصی جرمی به دیگری منتسب نماید و بر این اساس در مراجع قضایی صلاحیتدار شکایت کیفری مطرح نماید و همانطور که گفته شد دلایل وی در این خصوص بسیار ضعیف باشد را به نحوی که گمان رود شاکی صرفاً به قصد آزار و اذیت مشتکی عنه، در این صورت و نظر به این که قبلاً دادگاه به قضیه رسیدگی نموده و بی گناهی مشتکی عنه یا طرف شکایت ثابت شده است امکان طرح شکایت افتراء وجود دارد.
در این خصوص باید دقت داشته باشید که به این نحو نیست که طرح هر گونه شکایتی افتراء تلقی گردد برخی مواقع دادسرا حتی دادگاه بدوی ارتکاب جرم از سوی متهم را احراز می نماید اما ممکن است در دادگاه تجدیدنظر حکم بر برائت متهم صادر گردد اینجا دیگر شکیات افتراء مفهومی نخواهد داشت زیرا دادگاه تجدیدنظر با استدلال و بنا به نظر قضائی و حکم دادگاه بدوی را نقض نموده است.
بنابراین با تمام آنچه در فوق گفته شد اعاده حیثیت همان چیزی است که با طرح شکایت افتراء می تواند منتج به نتیجه گردد زیرا در چنین مواردی ممکن آبرو یا حیثیت شغلی متهم نیز در معرض خطر قرار گیرد و علاوه بر خسارات معنوی خسارت مادی و مالی نیز به شخصی که مورد اتهام قرار گرفته وارد آید و از این جهت قانونگذار خواسته است از طرح شکایت های بدون مبنای قانونی و دلایل متقن جلوگیری به عمل آورد.