۳مزیت مهم در طلاق توافقی
خانواده, طلاق, طلاق توافقی, مقالات ۱۸ مهر, ۱۳۹۷ 0

۳مزیت مهم در طلاق توافقی

عدم حضور زوجین در طلاق توافقی

در زمانی که تقاضای طلاق توافقی و مرکز مشاوره مطرح است بی شک انصراف از آن با اراده زوجین یا یکی از آنان ممکن است. ماده ۲۵ قانون جدید حمایت خانواده در این خصوص صراحت دارد ولی پذیرش یا عدم پذیرش انصراف در مراحل بعدی در قانون تصریح نشده است. با وجود این می توان گفت تا زمانی که گواهی عدم امکان سازش صادر نشده و دادگاه تصمیم خود را در این باره اتخاذ نکرده اعلام انصراف نافذ است و مانع صدور گواهی عدم امکان سازش خواهد شد. اما بعد از صدور گواهی عدم امکان سازش پذیرش اعلام یک جانبه انصراف، دشوار به نظر می رسد ،زیرا گواهی امکان سازش به هریک از زوجین اختیار می دهد که آن را در مدت مقرر به دفترخانه طلاق ارائه و طبق مقررات و تشریفات قانونی اجرای صیغه طلاق و ثبت آن را درخواست کند . البته زوجین می توانند با توافق « اعلام انصراف » نمایند و در این صورت گواهی امکان سازش که به در خواست زوجین صادر شده اعتبار خود را از دست خواهد داد. هم چنین طرفین می توانند از ارائه آن به دفترخانه ظرف مدت مقرر سه ماهه ، خودداری کنند که در این صورت نیز گواهی مزبور از درجه اعتبار ساقط خواهد شد ماده ۳۴ قانون جدید حمایت خانواده در ادامه به ذکر چند نظر مشورتی را در این رابطه اشاره می کنیم.

طلاق از طرف زن

نظرات مشورتی در خصوص عدم حضور زوجین در طلاق توافقی

چنانچه زوجه از دادگاه تقاضای طلاق کرده باشد و در دادگاه به طرفین به طلاق مثلا طلاق توافقی توافق کرده باشند و دادگاه حکم به طلاق صادر کرده باشد ، اجرا حکم موکول به موافقت بعدی زوج نیست و با تقاضای اجراء حکم از طرف زوجه ، طلاق در دفتر ثبت و در صورت استنکاف زوج ، مدیر دفتر به جای زوج دفتر را امضاء می کند لکن اگر زوج تقاضای طلاق بکند  و براساس توافق طرفین اجازه طلاق و گواهی عدم امکان سازش صادر شود اجارء طلاق موکول به اراده زوج است و از توافق قبلی عدول کند کا این که بعد از وقوع طلاق نیز می تواند رجوع کند اضافه کند در طلاق خلع چنانچه زوجه قبل از انقضاء ایام عده به مهر خود رجوع کند طلاق خلع مبدل به طلاق رجعی می گردد و زوج نیز متقابلا حق دارند  که تا عده باقی است به ازدواج رجوع کند.

چنانچه زوجه در قبل بذل حقوق خود و از جمله مهریه اصرار بر طلاق داشته و زوج نیز با شرایط زوجه موافقت کرده و به این ترتیب حکم بر طلاق صادر و حکم صادره قطعی گردیده باشد قطع نظر از این که حکم قطعی طلاق لازم اجرا است ، اساسا چنین طلاقی ماهیتا خلعی و بائن بوده و در صورت عدم حضور زوج برای اجرای صیغه طلاق دادگاه می تواند وفق مقررات قانونی نسبت به اجرای صیغه طلاق اقدام نماید.

با توجه به اینکه دادگاه بر حسب نوع خواسته خواهان گواهی عدم امکان سازش صادر و یا حکم به طلاق می دهد و در طلاق خلعی بذل مهریه منوط به رضایت شخص زوج است ، اراده زوجه یا رضایت یک جانبه وی کفایت برای صدور طلاق توافقی ندارد. بنابراین ، در صورتی که دادگاه حکم به طلاق رجعی صادر نماید ، تنها با توافق طرفین به خلع می توان طلاق داد و این حالت منع شرعی ندارد. اما دستور به اجرای صیغه طلاق توافقی  بدون رضایت زوج و صدور حکم دادگاه و صرفا به تقاضای زوجه فاقد وجاهت شرعی و قانونی است.

كوتاه بودن زمان صدور گواهی مربوط به اجرای طلاق

گواهی مربوط به اجرای طلاق توافقی در کوتاه ترین زمان ممکن  صادر می شود که با بهره مندی از وکیل طلاق کمتر از یک هفته (۳ الی ۴ روز) به طول می انجامد و در صورتیکه طلاق توافقی بدون وکیل انجام پذیرد، این مدت بین ۱۵ الی ۳۰ روز کاری زمان می برد. این زمان در شهرهای مختلف کشور می تواند متفاوت باشد. با توجه به این موضوع باید گفت که گاها پیش می آید که انجام تمامی مراحل طلاق توافقی در برخی مناطق به یک روز هم نمی کشد. مدت زمان طی کردن مراحل طلاق توافقی که شامل ثبت دادخواست در سایت عدل ایران، ثبت کد رهگیری در دفاتر خدمات قضایی، تعیین شعبه و دادگاه، مراجعه به شعبه و صدور رأی گواهی عدم امکان سازش است

عدم وجود حق رجوع در طلاق توافقی

 عدم وجود حق رجوع در طلاق توافقی بواسطه ی اقاله بودن و مبنايی که عقد با عقد از بين رفته و با ايقاع امكان عود ندارد عدّه داريم اما حق رجوع نداريم. چون دو اراده آن را منحل کرده است. نمیتوان حق رجوع يک طرفه را برای مرد بدون دليل قانونی قائل باشد در طلاق غيرتوافقی چون يک اراده مرد، عقد را از بين میبرد همان اراده هم میتوانست آن را احيا کند. اما در طلاق توافقی فقط دو اراده سابق، آن هم در قالب عقد جديد نكاح میتواندآن را احياء کند.

چنانچه گفته شد عقود موجد با عقد غيرموجد و يا ايقاع منحل میشوند در طلاق توافقی هم اقاله خود يک عقد است، عقد سابق يعنی نكاح را منحل کرده است و بر همين اساس هم چون عقد منفی عقد موجد را منحل کرده است ديگر امكان رجوع که از آثار طلاق است در اينجا وجود ندارد چرا که در حالی که عقد با عقد ديگر که حاصل اراده مشترک است منحل شود ديگر با اراده احد از ايشان امكان بازگشت به حالت سابق و احياء را نخواهد داشت بر همين اساس قائل به وجود حق رجوع در طلاق توافقی برای مرد نخواهيم بود و وی را صاحب چنين حقی نخواهيم شناخت.

طلاق توافقی با صدور گواهی عدم امکان سازش
خانواده, طلاق, طلاق توافقی, مقالات ۱۶ مهر, ۱۳۹۷ 0

طلاق توافقی با صدور گواهی عدم امکان سازش

گواهی عدم امکان سازش

گواهی عدم امکان سازش به معنای اجازه دادگاه برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن است ارائه گواهی عدم امکان سازش توسط دادگاه ، نتیجه ی مستقیم عدم موفقیت دادگاه یا احراز زوج به طلاق در مرحله ی قبل است. یعنی اگر دادگاه موفق به اصلاح ذات البین ( اصلاح اساس ارتباطات و تقویت و تحکیم پیوندها و از میان بردن عوامل و اسباب تفرقه و نفاق است ) نشد گواهی عدم امکان سازش صادر می نماید و برمبنای آن ، زوجین می توانند به دفاتر طلاق مراجعه و طلاق توافقی خود را به ثبت برسانند. البته گواهی عدم امکان ساش و یا اجازه طلاق ، شوهر را ملزم به طلاق دادن نمی کند بلکه همانطور که گذشت این امر نوعی اجازه ی ثبت طلاق ، و رفع منع قانونی از دادن طلاق است نه اینکه حکمی لازم الاجرا باشد. بنابراین تا زمانی که زوجه ناشزه محسوب نشده ، حق ننفقه دارد.
لایحه قانونی دادگاه حقوقی خاص در تبصره ۲ ماده ۳ به جای گواهی عدم امکان سازش از اجازه طلاق سخن گفته بود که به شوهر داده می شد. در واقع با تجدیدنظر اعتبار مقررات قانون مدنی در مورد طلاق شوهر می بایست طبق ماده ۱۱۳۳ این قانون در مورد طلاق اختیار داشته باشد که هر وقت بخواهد زن خود را طلاق دهد . لیکن آزادی مطلق شوهر در طلاق با مصلحت اجتماعی سازگار نبود و با تعالیم اسلامی هم که طلاق را یک امر ناپسند تلقی کرده و جنبه استثنایی به آن داده وفق نمی داد ، بنابراین قانون مزبور مقرر داشته بود که در موردی که شوهر به استناد ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی می خواهد زن خود را طلاق بدهد باید به دادگاه مراجعه کند و دادگاه بدوا موضوع را به داوری ارجاع نماید و در صورتی که بین زوجین سازش حاصل نشود اجازه طلاق به زوج داده شود. به علاوه این قانون مقرر داشته بود :« در طلاق توافقی مراجعه به دادگاه لازم نیست». در قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در سال ۱۳۷۰ صدور گواهی عدم امکان سازش در هر مورد، حتی در طلاق توافقی ، برای طلاق لازم شناخته شده بود. در قانون جدید حمایت از خانواده مقرر داشته است: در صورتی که زوجین متقاضی طلاق توافقی باشند می توانند تقاضای خود را مستقیما در مراکز مشاور خانواده یا اینکه درخواست خود را به دادگاه خانواده تقدیم نمایند که در این صورت دادگاه باید موضوع را به مراکز مشاوره خانواده ارجاع دهد ولی اتخاذ تصمیم نهایی در زمینه طلاق در صورت عدم انصراف متقاضی از طلاق ، با دادگاه است ماده ۲۵ قانون جدید از این لحاظ مشابه قانون ۱۳۷۰ می باشد که نسخ شده است.

طلاقموارد صدور گواهی عدم امکان سازش

یکی از موارد گواهی عدم امکان سازش طلاق به درخواست زوج می باشد و دیگر موارد صدور آن در طلاق توافقی است و همان طور که گذشت در طلاق به درخواست زوجه حکم طلاق صادر می شود نه گواهی عدم امکان سازش.
در ماده ۲۶ قانون جدید حمایت از خانواده هم چنین در صورتی که طلاق توافقی باشد نیز دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام خواهد کرد، لیکن در صورتی که طلاق به درخواست زوجه باشد همانطور که در ماده فوق ذکر شده، حسب مورد، دادگاه مطابق قانن به صدور حکم الزام زوج به طللاق یا احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق مبادرت می کند. صدور حکم طلاق ، در موردی که زن درخواست طلاق کرده باشد ، به این علت است که حکم طلاق متضمن الزام شوهر به آن است از آن استنباط می شود. اما در گواهی عدم امکان سازش اجبار و الزام از ان استنباط نمی شود. بدین جهت قانون جدید حمایت از خانواده به تفاوت بین گواهی عدم امکان سازش و حکم الزام شوهر به طلاق پی برده و از این رو در موارد مختلف ، به متفاوت بون گواهی عدم امکان سازش و حکم طلاق اشاره کرده است.

اثر انصراف زوجین از طلاق توافقی پس از صدور گواهی عدم امکان سازش

در جایی که طلاق توافقی یا خلع باشد و زوجه برای طلاق مبادرت به گذشت از تمام یا قسمتی از مهریه خود نموده باشد ، با اصرار زوجه بر طلاق ، شوهر ملزم به ثبت طلاق می باشد . با این حساب ، امکان عدم اقدام برای ثبت طلاق فقط در طلاق به خواسته مرد قابل تصور است ، ولی چنانچه زن منصرف شود ، انصراف وی تاثیری در اجرای حکم ندارد و اعتبار گواهی عدم امکان سازش به قوت خود باقی است . حال اگر زن در طلاق توافقی یا خلع ، پس از صدور گواهی عدم امکان سازش ، رضایت خود در امر طلاق پس بگیرد ولی مرد ، مصر به طلاق باشد ، طلاق با اراده مرد می تواند واقع شود هر چند زن نیز می تواند با رجوع به فدیه ، طلاق واقع را در معرض فسخ شوهر قرار دهد.

مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش در طلاق توافقی

قانون جدید حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ با توجه به ایرادات ماده واحده مصوب ۱۳۷۶ ، ضمن قبول مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش ، به منظور رفع نقایص مقررات قبلی ، تلاش کرده است تا از تشریفات زاید و بی فایده بکاهد. ماده ۳۴ در این زمینه مقرر دارد : « مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش برای تسلیم به دفتر ازدواج و طلاق ، سه ماه پس از تاریخ ابلاغ رأی (گواهی) قطعی یا قطعی شدن رأی است. چنانچه گواهی مذکور ظرف این مهلت ، تسلیم نشود یا طرفی که آن را به دفتر خانه رسمی طلاق تسلیم کرده است ، ظرف سه ماه از تاریخ تسلیم در دفترخانه حاضر نشود یا مدارک را ارائه نکند ف گواهی صادره از درجه اعتبار ساقط است » » در تبصره این ماده آمده است :« هرگاه گواهی عدم امکان سازش صادر شده در طلاق توافقی ، به حکم قانون از درجه اعتبار ساقط شود ، کلیه توافقاتی که گواهی مزبور بر مبنای آن صادر شده است » ملغی می گردد.» بنایراین شوهر قادر نخواهد بود از این طریق بعد از تسلیم گواهی عدم امکان سازش سوء استفاده کرده و نظر خود را به زوجه اش تحمیل کند و در مقابل زوجه نیز نمی تواند از گواهی امکان سازش در طلاق توافقی سوء استفاده کند.

تصرف عدوانی چیست ؟روش های تصرف عدوانی چه می باشد؟
مقالات, ملکی ۱۴ مهر, ۱۳۹۷ 0

تصرف عدوانی چیست ؟روش های تصرف عدوانی چه می باشد؟

 تصرف عدوانی به این معناست که کسی زمین یا ملکی را به زور و بدون رضایت مالک آن را از شخصی که براساس قرارداد  نسبت به آن ملک دارای حق باشد (مانند مستاجر)، تصرف کند.

انواع  دعوای تصرف عدوانی:

دعوای تصرف عدوانی به دو صورت قابل طرح است: ۱- دعوای تصرف عدوانی حقوقی ، دعوای تصرف عدوانی کیفری .که در اینجا دعوی تصرف عدوانی حقوقی را  توضیح می دهیم .

تصرف عدوانی حقوقی  چیست؟

قانونگذار تصرف عدوانی حقوقی در ماده ۱۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی تعریف کرده است  : «دعوای تصرف عدوانی حقوقی عبارت است از ادعای متصرف سابق مبنی بر اینکه دیگری بدون رضایت او مال غیرمنقول را از تصرف وی خارج کرده و اعادهٔ تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست می‌نماید.» با توجه به این تعریف مال مورد تصرف باید غیر منقول( یعنی قابل نقل و انتقال نباشد مانند مسکن) باشد.

شرایط تحقق دعاوی تصرف عدوانی

بنا به تعریف ماده ۱۵۸ قانون ایین دادرسی مدنی برای تحقق دعوای تصرف عدوانی حقوقی  ارکان زیر باید جمع باشد که هر یک مختصراً توضیح داده میشود:
۱-سابقه تصرف خواهان: علاوه بر استیلا(تسلط) نسبت به مال به تصرف عدوانیقصد استفاده شخصی، که لازمه تحقق معنای تصرف در اموال است لازم است ارتباط بین مال و متصرف با تمامی ارکان و شرایط مدتی ادامه داشته باشد تا برحسب عرف بتوان آنرا بعنوان سابقه پذیرفت. بنابراین باید مدت لازم برای حصول سبق تصرف را به نظر عرف محول نمود.
۲-عدم سبق تصرف خوانده: صدور حکم رفع تصرف علیه کسی جائز است که تصرف او لاحق بر تصرف خواهان باشد. براساس همین شرط است که معتقدند خوانده دعوی تصرف، باید هیچگونه تصرف قبلی در مال موضوع دعوی نداشته باشد والا او خود نیز متصرف سابق محسوب می گردد و صدور دستور رفع تصرف علیه متصرف سابق فاقد وجه قانونی است. بنابراین یکی از شرایط دعوی تصرف عدوانی این است که خوانده با لحوق تصرف عدوانی خود، مال مورد دعوی را از تصرف متصرف سابق خارج کرده و بر آن مستولی شده باشد.
۳ عدوانی بودن تصرف خوانده: عدوانی بودن تصرف، شرطی است که در تحقق غصب نیز ضروری است و اینکه در قانون مدنی تعریفی از مفهوم «عدوانی» به عمل نیامده، ولی ماده یک قانون جلوگیری از تصرف عدوانی با قید عبارات: «بدون رضایت» به بیان مفهوم «عدواناً» که در ماده ۲ آن قانون ذکر شده پرداخته، منقول یا غیرمنقول بودن مال که تفاوت بین در ماده یک و دو آن می باشد، تأثیری در این امر ندارد. خصوصاً ماده یک قانون جلوگیری از تصرف عدوانی مصوب سال ۱۳۰۹ که اموال منقول و غیرمنقول را در بر می گرفت، در موردی دعاوی مربوط به هر دو نوع مال، عبارت «بدون رضایت» را به کار برده بود.

۴– غیر منقول بودن مال مورد تصرف : براساس ماده ۱۵۸ ق.آ.د.م می تون گفت که دعوی تصرف عدوانی منحصرا در ارتباط با اموال غیر منقول است و بر این مبنا ، دعاوی تصرف در اموال منقول مصداق نداشته و مدعی حق ، تنها می تواند دعوی مالکیت در مراجع صالح قضایی اقامه نماید.

 

تفاوت دعاوی تصرف عدوانی حقوقی و دعوای خلع ید

دعوی خلع ید و تصرف عدوانی از جهات زیر با یکدیگر تفاوت دارند:

۱- دعاوی خلع ید شامل عین و منفعت مال منقول و غیر منقول می شود ولی تصرف عدوانی منحصر در مال غیر منقول است.

۲-اجرای حکم صادره در دعاوی خلع ید مستلزم قطعیت حکم می باشد ولی در تصرف عدوانی باتوجه به ماده ۱۷۵ قانون آیین دادرسی مدنی اجرای حکم بدوی  بدون قطعیت مجاز شمرده شده است.

۳-دعاوای تصرف عدوانی بر خلاف دعاوای خلع ید به حکم ماده ۱۷۷ بدون تشریفات و خارج از نوبت رسیدگی می شود.

۴-سند مالکیت در دعوای تصرف عدوانی اماره ی سابقه تصرف است حال آنکه در دعوای خلع ید به عنوان دلیل قطعی مالکیت مورد توجه قرار می گیرد.

۵- منشا دعاوی خلع ید ، مالکیت خواهان است اما منشاء دعاوی تصرف عدوانی ، تصرفات سابق خواهان می باشد

۶- دعاوی خلع ید یک دعوای مالی و مستلزم پرداخت هزینه دادرسی دعاوی مالی است اگرچه در خلع ید مال غیر منقول ، هزینه دادرسی بر اساس قیمت منطقه ای املاک محاسبه خواهد شد. ولیکن دعاوی تصرف عدوانی یک دعوای غیرمالی است که هزینه دادرسی آن با هزینه پرداختی در دعاوی غیر مالی است.

تصرف عدوانی در ملک مشاع

طبق ماده ۱۶۷ قانون آئین دادرسی مدنی ( در صورتی که دو یا چند نفر مال غیرمنقولی را به طور مشترک در تصرف داشته یا استفاده می کردند و بعضی از آنان مانع تصرف و یا استفاده و یا مزاحم استفاده بعضی دیگر شود حسب مورد در حکم تصرف عدوانی یا مزاحمت یا ممانعت از حق محسوب می شود)
دعوای تصرف عدوانی در ملک مشاع پیش بینی شده است که سبق تصرف خواهان لحوق تصرفات خوانده (سابقه ی تصرف خواهان و عدم تصرف سابق خوانده ) وعدوانی بودن تصرفات خوانده، ارکان این دعوا هستند که پس از اثبات آن دادگاه رأی به رفع تصرف عدوانی ملک مشاع صادر می نماید.

مرجع صالح جهت طرح دعوی تصرف عدوانی

بر اساس قوانین کلی خواهان در مراحل بدوی باید به دادگاه های عمومی مراجعه نماید.
ماده ۱۲ قانون آئین دادرسی مدنی نیز از نظر محلی دادگاهی را صالح می داند که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است. اگرچه خوانده در آن حوزه مقیم نباشد، بنابراین دعاوی تصرف باید در دادگاه عمومی محل وقوع مال غیرمنقول اقامه شود. در حال حاضر اشخاص برای ثبت دادخواست خود باید از طریق خدمات الکترونیک قضایی اقدام نمایند. پس از ثبت دادخواست و واریز هزینه دادرسی، به شعبه مربوطه مراجعه نمایند.

مدارک مورد نیاز برای گرفتن وکیل تصرف عدوانی :

  • کارت ملی
  • مدارکی که سبق تصرف را ثابت کند
  • اصول اسناد مالکیت

۳ سوال متداول از تصرف عدوانی حقوقی

۱- آیا طرح «دعوی تصرف عدوانی » لزوما از سوی مالک صورت می گیرد؟

نه لزوما اقامه دعوی تصرف عدوانی از سوی مالک صورت نمی گیرد. زیرا در دعوای تصرف عدوانی ، رابطه ی بین متصرف سابق ، نشانه ی مالکیت به سود او ایجاد می کند و این بار چنانچه متصرف عدوانی ، مدعی مالکیت باشد بار اثبات آن را بر دوش دارد.

۲- سند مالکیت در «دعوی تصرف عدوانی» چه نقشی را ایفا می کند؟

سند مالکیت در دعوای تصرف عدوانی  طبق قانون جدید صرفا اماره سبق تصرف است که خلاف آن قابل اثبات است.و سبب شده ارزش و اعتبار سند مالکیت را به راحتی در معرض تزلزل قرار دهد.

۳-اگر مالک با اقداماتی ، در تصرفات مستاجر اخلال ایجاد کند آیا می توان دعوای تصرف عدوانی بطرفیت او مطرح نمود؟

بله زیرا مالک بدون مجوز قانونی و به زور و بدون رضایت مستاجر، مورد اجاره  تصرف نموده است.

۷ قانون مهم در طلاق توافقی
خانواده, طلاق, طلاق توافقی, مقالات ۹ مهر, ۱۳۹۷ 0

۷ قانون مهم در طلاق توافقی

بازنگری قانون طلاق در زمینه طلاق توافقی

با توجه به مطالبی که تا کنون در زمینه طلاق توافقی مطرح گردیده است، باید گفت سیستم قانونی به دلایل گوناگون از جمله، عدم وجود قانون صریح و روشن در زمینه ی طلاق توافقی چه از بعد ماهیت و چه از لحاظ دادرسی طلاق توافقی دچار نقصان بوده است. و به نظر می رسد این سیستم از سیستم هایی کشورهایی مانند فرانسه که سردمدار قانون می باشد برداشت گردیده است ولی ای کاش علاوه بر توجه به لفظ طلاق توافقی به نحوه ی اجرای اینگونه کشورها در امر طلاق نیز توجه شود و بازنگردی در قانون طلاق در زمینه ی طلاق توافقی داشته باشیم. از جمله نکات مثبتی که آنان در امر طلاق توافقی بدان توجه ویژه ای دارند بحث توجه به حقوق کودکان و زنان در زمینه ی طلاق توافقی است. اینکه کودکان در این راه کمترین آسیب را ببینند برایشان حائز اهمیت می باشد. همانگونه که بیان شد ، اگر در این کشورها خانواده ای که فرزند زیر ۱۶ سال دارد خواهان طلاق باشند، به نحو دیگری با آنها برخورد خواهد شد تا زمانی که خانواده فرزندی ندارند و یا در مورد حقوق زنان بیشتر توجه دارند و یا در زمینه عمر زندگی نیز توجه دارند و اگر عمر زندگی زناشویی زوجین زیاد نباشد به نحو دیگری در امر طلاق توافقی با آنها برخورد می کنند تا جایی که مدت ها از این زندگی گذشته باشد و چه بهتر بود حالا که الگوی ما این کشورهاست )البته برای اینکه بدان رنگ و بوی شرعی بدهیم با فقه مخلوط نموده ایم ( بیاییم و نکات مثبتی که در اجرای طلاق توافقی در این کشورها به چشم می خورد را دریابیم و بدان ها عمل کنیم. و یا اینکه واقعا همانگونه که ادعای شرعی بودن و اجرای آنچه در فقه ما در زمینه ی طلاق خلع آمده است را می نماییم ، بازی با الفاظ را کنار بگذاریم و همانگونه که دقیقا در شرع ما آمده است عمل کنیم و قوانین خود را بر این پایه تغییر دهیم.

نمونه متن توافقنامه طلاق توافقی

نوشتن علت استنادی برای طلاق در دادخواست

برای جلوگیری از باز شدن پرونده هایی که شاید با کمی دقت اصلا نیاز به رسیدگی نداشته باشند، بهتر است متقاضی طلاق در درخواست تنظیمی تصریح کند که علت استنادی برای طلاق در زمان تقدیم دادخواست نیز کماکان وجود دارد. این مورد را ذکر نماییم در دادخواست تازیرا شاید قبل از شکایت موارد مطروحه وجود نداشته اند ولی در زمان دادخواست این موارد به انجام رسیده باشد و افراد شاید بدون اطلاع از رویه اقدام به دادن دادخواست نمایند و این مورد باعث زیاد شدن پرونده گردد و هیچ فایده ی دیگری را در بر نداشته باشد. ودر این صورت دادخواست طلاق باید رد شود تا هم وقت دادگاه گرفته نشود و هم دچار اطاله در دادرسی نشویم.

تصریح قید نبود دعوی مسبوق به سابقه در دادخواست توسط متقاضی طلاق

حتما متقاضی طلاق در دادخواست خود قید کند که این دعوی مسبوق به سابقه نبوده و در هیچ یک از محاکم قبلا مطرح نشده است. که البته با وجود سیستم رایانه ای امروزه می توان بیش از گذشته از این موارد اطلاع یافت اما باز هم اگر در دادخواست ذکر گردد، کمک شایانی در صرفه جویی در وقت محاکم خواهد نمود.

تصویب قانون روشن و واضح در خصوص طلاق توافقی 

یکی از مهمترین مسایل و نواقصی که در بحث طلاق توافقی با آن روبرو هستیم نبود قانونی روشن و واضح در زمینه ی طلاق توافقی است. پس قبل از همه جای دارد که قانونگذاران به دنبال تعریف طلاق توافقی بپردازند . اگر این عامل صورت گیرد بسیاری از مشکلات در این زمینه مرتفع خواهد گردید. زیرا با این نوع رویه قانونی در زمینه ی طلاق توافقی معلوم نیست، نظر قانونگذار اجرای طلاق خلع می باشد یا طلاق توافقی که در غرب بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد.

بکار گیری از مشاورین مجرب حقوقی و خانوادگی

. مسأله ای که وارد است در زمینه ی مراکز مشاوره ای است که در بحث طلاق توافقی نقش مهمی را بازی می کند. اما همانطور که بیان شد با مشکلات عدیده ای در این پیرامون روبرو هستیم. و به نظر اینجانب اگر سیستم قانونی ما در مورد طلاق توافقی برطرف شود، این مورد نیز به میزان قابل ملاحظه برطرف خواهد شد. ولی در کل برای برطرف شدن مشکلات در این زمینه، به نظارت بیشتر احتیاج می باشد و همچنین باید این نهاد را غنی از مشاورینی بکنیم که دغدغه ی خانواده دارند و همچنین نباید ایده اینگونه باشد که مشاوره فقط نقش فرمالیته دارد و وجود آن فقط جهت راحتر شدن امر طلاق می باشد. و مشاورین باید به دور از هرگونه اجباری به مرحله ی عمل برسد.

استخدام قضات بیشتر در زمینه طلاق

در زمینه قضات نیز باید به این نکته توجه شود که وجود پرونده ها نباید قضات را تحت فشار قرار دهد و فقط به نتیجه رسیدن سریع پرونده ها توجه داشته باشند. مانند کشورهای غربی که به دلیل عدم اغنای قاضی می شود جلوی طلاق را گرفت و یا از سرعت آن کاست. به نظر می رسد اگر قضات بیشتری را برای رسیدگی به پرونده ها بیشتر نمایند و فشار را از قضات بردارند مشخصا به نتیجه ی بهتری خواهیم رسید. زیرا بستن سریع پرونده نه تنها به بنیان خانواده ها لطمه وارد خواهد کرد، بلکه با اصل قانون اساسی که در مورد اجرای قوانینی است که با مواردی که به تحکیم خانواده حمایت کند.

الزام آور بودن توافقات در قانون

این مسأله نیز یکی از مواردی است که در نبود ماهیت قانونی در زمینه طلاق توافقی به چشم می خورد و این خلا دیده می شود. و آن این است که اگر طلاق صورت گیرد و طرفین نخواهند که به مفاد آن عمل نمایند هیچ نظارت و یا الزامی جهت تأدیه ی آنها در قانون شناخته نشده و به نظر می رسد با ایجاد یک قانون مشخص در زمینه ماهیت و کلیت ویژگی طلاق توافقی بیشتر این خلأها باید در آن دیده شود و با این کار انشاالله مشکلات این چنینی در صورت بیان در آن قانون برطرف خواهد شد و باید حتما الزام آور بودن توافقات در قانون بیان گردد.

مجازات معاونت در قتل
کیفری, مقالات ۸ مهر, ۱۳۹۷ 6

مجازات معاونت در قتل

تعریف معاونت در قتل

قانونگذار معاونت در قتل را تعریف ننموده است ، لکن بطور خلاصه می توان گفت: معاونت در قتل عبارتست از همکاری و دخالت در وقوع جرم به یکی از صور معینه قانونی ، بدون مداخله در عملیات اجرایی ، قبل یا مقارن با وقوع جرم.

قتل
بر طبق تعریف فوق معاون به هیچ وجه درعملیات اجرایی مجرمانه سازنده جرم دخالت نداشته بلکه به یکی از اشکال پیش بینی شده در قانون در انجام جرم یاری و مساعت کرده و از مجرم یا مجرمین اصلی استعاره مجرمیت می نماید . منظور از معاون جرم اشخاصی است که اقدامی در اصل عمل یا شروع آن نکرده باشند ، بنابراین اگر چند نفر در ارتکاب جرمی نمایند و ان جرم را شخصا انجام دهند یا شروع به اجرای ان نمایند، مجرم اصلی هستند نه معاون»

معاونت در قتل عمدی

معاونت در قتل عمدی : ماده ۲۰۷ ق.م.ا در این زمینه مقرر می دارد« هرگاه مسلمانی کشته شود قائل به قصاص می شود و معاون در قتل عمد به ۳ سال تا ۱۵ سال حبس محکوم می شود.» در این ماده مجازاتی که برای معاونت در قتل بطور مطلق در نظر گرفته شده است ۳ الی ۱۵ سال حبس می باشد ، ماده مزبور واضح و روشن می باشد و ابهامی در آن نیست تا نیاز به توضیح باشد. همچنین تبصره ماده ۲۰۸ مقرر می دارد« در این مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس از یک الی ۵ سال می باشد». ماده ۲۱۱ ق.م.ا مقرر می داردن اکراه در قتل یا دستور به قتل دیگری مجوز قتل نیست. بنابراین اگر کسی را وادار به قتل دیگری کنند یا دستور به قتل رساندن دیگری را بدهند، مرتکب قصاص می شود و اکراه کننده و آمر به حبس ابد محکوم می گردند».
معاونت در قتل غیر عمدی : این بحث به دو قسمت تقسیم می شود: الف) معاونت در قتل شبه عمد: بند ب ماده ۲۹۵ در این باره است « قتل یا جرح یا نقض عضو که بطور خطاء شبه عمد واقع می شود و آن در صورتی است که جانی قصد فعلی را که نوعا سبب جنایت نمی شود داشته باشد و قصد جنایت را نسبت به مجنی علیه نداشته باشد مانند آنکه کسی را به قصد تادیب بنحوی که نوعا سبب جنایت نمی شود بزند و اتفاقا موجب جنایت گردد یا طبیبی مباشرتا بیماری را بطور متعارف معالجه کند و اتفاقا سبب جنایت بر او شود».چون درباره معاونت در قتل شبه عمد مجازات خاصی نه در قانون و نه در شرع مقرر گردیده است باید به ماده کلی برگشت کرد و به اطلاق آن ماده یعنی ماده ۱۲۶ عمل نمود. به عبارت دیگر باید ماده ۱۲۶ را ملاک تعیین میزان مجازات قرار داد و معاونت در قتل شبه عمد را با توجه به شرایط و امکانات خاطی و دفعات و مراتب جرم و تادیب از وعظ و تهدید و درجات تعزیر، مورد تعزیر قرارا داد.
ب) معاونت در قتل خطای محض :بند الف ماده ۲۹۵ ق.م.ا در این باره است مقرر می دارد « قتل یا جرم یا نقض عضو که بطور خطاء محض واقع می شود و آن در صورتی است که جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد فعل واقع شده بر او را مانند آنکه تیری را بقصد شکار رها کند و به شخصی برخورد نماید» مجازات قتل خطایی محض دیه است و اداء آن بر عهده عاقله قاتل می باشد. در رابطه با رکن قانونی معاونت در قتل خطایی محض هم مانند رکن قانونی معاونت در قتل شبه عمد ، بواسطه فقدان نص خاص در این باره و نبودن ماده ای خاص در این رابطه باید به عموم و اطلاق ماده ۱۲۶ق.م.ا عمل کرد و معون مزبور را شاید بتوان بر طبق شرایط و اوضاح و احوال ، مورد تعزیر قرار داد.

مصادیق معاونت در قتل

مصادیق کلی و عام: ماده ۱۲۶ق.م.ا در این زمینه مقرر می دارد: اشخاص زیر معاون جرم محسوب و با توجه به شرایط و امکانات خاصی و دفعات و مراتب جرم و تادیب از وعظ و تهدید و درجات تعزیر ، تعیر می شود.
۱-هرکس دیگری را تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتکاب جرم نماید و یا بوسیله دسیسه و فریب و نیرنگ موجب وقوع جرم شود.
۲-هرکس با علم و قصد وسایل ارتکاب جرم را تهیه کند و یا طریق ارتکاب آن را با علم به قصد مرتکب ارائه دهد.
۳-هرکس عالما ف عامدا وقوع جرم را تسهیل کند . مصادیق مذکور در ماده ۱۲۶ حصری هستند اما اجزاء آن مصادیق محدود و منحصر به فرد نیستند.

مصادیق خاص معاونت در قتل

۱-اکراه بر قتل دیگری که مباشر اکراه ، قصاص و اکراه کننده به عنوان معاون در قتل مستوجب حبس ابد شناخته شده است.
۲-امر و دستور به قتل دیگری که مباشر این قتل مستوجب قصاص بوده و برای آمر بعنوان معاون حبس ابد مقرر شده است.
۳- تسهیل کننده قتل بطریق مانع شدن مجنی علیه از دفاع و نگهداری او برای اینکه قاتل براحتی مرتکب قتل او گردد. برای چنین شخصی بعنوان ممسک ، حبس ابد مقرر گشته است.
۴- تسهیل کننده قتل از طریق مراقبت و نظارت برای اینکه قاتل با اطمینان خاطر ، مرتکب قتل گردد. این شخص بعنوان ناظر قتل مستوجب مجازات کورکردن چشم دانسته شده است.
با وجود اینکه هر یک از موارد فوق الذکر می تواند قابل انطباق با یکی از مصادیق و اشکال معاونت مذکور در ماده ۱۲۶ ق.م.ما باشد ، معهذا مقنن بموجب ماده ۲۱۱ قانون مزبور « آمریت و دستور به قتل» و « اکراه بر قتل دیگری» را بعنوان معاونت در قتل عمدی مستوجب قصاص و آمره و اکراه در قتل مزبور را بعنوان معاونت در قتل مستوجب حبس ابد دانسته است.

مجازات های معاونت در قتل

علیرغم ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی که تنها به اعمال مجازات تعزیری نسبت به معاون جرم اکتفا نموده است ، قانونگذار در مواردی مجازات خاص را برای معاونین در جرائم مختلف منجمله معاون در قتل عمد تعیین کرده است که ذیلا بدانها اشاره می گردد: مقنن در قسمت اخیر ماده۲۰۷ برای معاونت در قتل مستوجب قصاص ۳ تا ۱۵ سال حبس تعزیری را در نظر گرفته است. این مجازات در صورت سقوط قصاص از مرتکب قتل عمدی به سبب گذشت اولیاء دم یا فقدان شاکی بر طبق تبصره ماده ۲۰۸ به یک تا پنج سال کاهش داده است. به علاوه بر طبق ماده ۲۱۱ قانون مزبور برای آمر و دستور دهنده در قتل و اکراه کننده در جرم مزکور مجازات حبس ابد را مقرر داشته است و در صورت صغر یا جنون اکراه شده یا مامور به قتل ، امر و اکراه کننده را مستوجب قصاص دانسته است.

نحوه و شرایط قصاص / تفاوت آن با اعدام
کیفری, مقالات ۸ مهر, ۱۳۹۷ 0

نحوه و شرایط قصاص / تفاوت آن با اعدام

قصاص چیست

قصاص به معنای مجازات ، تلافی و پیروی کردن از اثر دیگراست؛ به بیان دیگر، انجام عملی دقیقا همانند عملی است که فاعل انجام داده است. طبق ماده ۱۶قانون مجازات اسلامی قصاص مجازات اصلی جنایت عمدی بر نفس، اعضاء و منافع است بنابراین قصاص به دو قسم قصاص نَفْس و قصاص عضوتقسیم می‌شود. قصاص در جنایت قتل عمدی را قصاص النفس می‌گویند و قصاص در جنایات قطع عضو و جرح را قصاص عضو گویند.

تفاوت قصاص با اعدام

۱- اﻋﺪام ﺳﺎﻟﺐ ﺣﯿﺎت ﺑﻮده اما ﻗﺼﺎص ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ هم ﺳﺎﻟﺐ ﺣﯿﺎت ﺑﺎﺷﺪ ﻫﻢ ﻗﺎﻃﻊ ﻋضو.
۲- قصاص با درخواست اولیای دم اجرا می شود ما اعدام از جانب مدعی العموم با اقامه دعوا واقع می شود.
۳- منشا قصاص صرفا جرایم مستوجب قصاص است اما ممکن است دراعدام جرایم مستوجیب حد ، تعزیر یا بازدارنده باشد.مثل مجازات اعدام درجرایم مواد مخدر.
۴- اعدام مجازات كلي‌تر و عمومي‌تر است كه مي‌تواند در بسياري از موارد اعم از قتل و غيره حكم به آن داد.

شرایط قصاص قاتل

تساوی در دین : اگرقاتل مسلمان ، مقتول کافر باشد مجازات نمی شود. اما اگر این شخص(قاتل) عادت به قتل کافران کند، مجازات خواهد شد. کافر در برابر کافر به قصاص محکوم می شود.
فقدان رابطه پدر و پسری : طبق قانون مجازات اسلامی اگر پدر یا جد پدری، فرزند یا نوه خود را به قتل برسانند، قصاص نشده و فقط به پرداخت دیه محکوم می شوند.
مهدور الدم نبودن مقتول : مهدور الدم کسی است که به خاطر دشنام دادن به معصومین، مرتد شدن از دین، محاربه، انجام زنا یا لواط، خونش هدر است. قتل چنین شخصی قصاص ندارد.
تساوی در عقل : اگر قاتل مجنون باشد قصاص نخواهد شد.
شرایط لازم برای قصاص عضو
طبق ماده۳۹۳ قانون مجازات اسلامی برای قصاص عضو علاوه بر شرایط عمومی قصاص موارد زیر باید رعایت شود:
۱٫ تساوي در سالم بودن عضو مورد قصاص با مورد جنایت
۲٫ تساوي قصاص با مقدار جنایت
۳٫ قصاص موجب تلف جاني يا صدمه عضو ديگري نشود
۴٫ تساوي در محل عضو مجروح يا مقطوع
۵٫ تساوی در اصلی بودن اعضا
شرایط اجرای قصاص

تقاضای مجنی علیه یا اولیای دم

اگر جنایات وارده برعضو انسان باشد مجنی‌علیه جنایات وارده بر نفس باشد ، مطابق ماده‌ی ۳۵۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ اولیای دم به جز زوج یا زوجه باید مطالبه‌ی اجرای قصاص داشته باشند وگرنه قصاص قابل اجرا نخواهد بود. البته بنابر تصریح ماده‌ی ۳۵۳ قانون مجازات اسلامی، درصورتی‌که صاحب حق قصاص فوت نماید، حق قصاص به ورثه‌ی او منتقل می‌شود حتی اگر همسر مجنی‌علیه باشد.

اذن مقام معظم رهبری

اجرای قصاص مانند هر مجازات دیگری از اختیارات حکومت است، زیرا اجرای مجازات و مخصوصا قصاص نیازمند رعایت اصول و مقرراتی است که عدم رعایت آنها موجب هرج‌ومرج و تضییع حقوق افراد خواهد شد. به همین دلیل قانون مجازات اسلامی بر لزوم استیذان از مقام معظم رهبری یا نماینده‌ی او قبل از اجرای قصاص از سوی ولی دم تأکید کرده است.
اذن مجنی‌علیه یا اولیای دم
همان‌طور که صدور حکم قصاص در مورد قتل منوط به درخواست اولیای دم است، اجرای آن نیز نیازمند درخواست آنهاست؛ قانون‌گذار مستحق قصاص نفس را فقط نسبت به صاحب حق قصاص مهدورالدم تلقی نموده؛ بنابراین، چنانچه شخص ثالثی اقدام به کشتن مستحق قصاص نماید قاتل تلقی شده و محکوم به قصاص خواهد شد .

پرداخت تفاضل دیه

یکی از مواردی که مستلزم پرداخت فاضل دیه به قاتل است در خصوص قتل زن مسلمان است، قانونا دیه‌ی زن مسلمان نصف دیه‌ی مرد مسلمان است، پس اگر مردی اقدام به کشتن زنی بکند، چون دیه‌ی زن نصف دیه‌ی مرد است، اولیای دم در صورتی می‌توانند مرد را قصاص کنند که قبل از اجرای قصاص نصف دیه‌ی کامل مرد را به او پرداخت نمایند. تفاضل دیه در قتل عمدی محکوم به قصاص مصداق دارد.اما جرایم رانندگی جزو جرایم غیرعمدی است بنابراین تفاضل دیه در مورد آن منتفی است. در مواردی که جنایت، نظم و امنیت عمومی را برهم زند یا احساسات عمومی را جریحه دار کند و مصلحت در اجرای قصاص باشد اما خواهان قصاص، تمکن از پرداخت تفاضل دیه یا سهم دیگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تأیید رییس قوه قضاییه، مقدار مذکور از بیت المال پرداخت می شود.

موانع اجرای قصاص

مهم‌ترینِ موانع اجرای قصاص که اجرای قصاص را به‌طور موقت با مانع مواجه می‌سازند عبارتند از:
۱. باردار بودن زن محکوم به قصاص
در صورتیکه زن باردار محکوم به قصاص شود ، اجرای قصاص وی به تعویق می‌افتد اعم از این‌که پس از ارتکاب جنایت یا قبل از آن باردار شده باشد و اعم از آنکه حمل او مشروع باشد یا نامشروع،. بعد از وضع حمل هم تا زمانی که حیات طفل به مادرش وابسته است نمی‌توان قصاص را اجرا نمود.
۲. فرار قاتل و عدم دسترسی به وی
اگر قاتلی که محکوم به قصاص نفس است فراری باشد ، قصاص تا زمانی که به او دسترسی پیدا نشود با مانع مواجه خواهد شد.

موارد سقوط قصاص

۱- گذشت اولیای دم
۲- مطالبه دیه
۳- از بین رفتن مح قصاص
۴- ایجاد شبهه