دریافت خسارت به علت قطعی برق
حقوقی, مقالات ۵ تیر, ۱۴۰۱ 0

دریافت خسارت به علت قطعی برق

اصولاً دریافت خسارت می تواند منشأ قراردادی یا خارج از قرارداد داشته باشد. در خصوص قراردادها چنانچه به عنوان مثال شخص(الف) قراردادی با شخص(ب) منعقد نماید به موجب قرارداد مذکور متعهد می گردد که یک واحد آپارتمان تحویل دهد چنانچه شخص (الف) به تعهدخود عمل ننماید در این صورت شخص (ب) استحقاق دریافت خسارت را خواهد داشت و در این صورت چنانچه شخص (ب) بتواند اثبات نماید که (الف) به تعهد خود در موعد مقرر عمل ننموده کفایت می کند و (الف) باید خسارت ناشی از نقض قرارداد را جبران نماید. اما مسأله در خصوص خسارت های خارج از قرارداد متفاوت می باشد درست است که مشترکین برق را طی یک حق اشتراک از شرکت برق خریداری می نمایند اما قراردادی در خصوص موارد دیگر از جمله قطعی برق ندارند. به همین خاطر چنانچه بخواهیم چنین خسارتی را از شرکت برق بگیریم باید به مسئولیت خارج از قرارداد استناد نمائیم. در این صورت آنچه مشخص است این که مدعی خسارت باید بتواند ارکان مسئولیت مدنی را در دادگاه اثبات نماید. به این صورت که اولاً اثبات نماید که قطعی برق باعث خسارت گردیده است سپس باید اثبات نماید بین قطعی برق و ورود خسارت رابطه مستقیم وجود دارد. در حقیقت به این شیوه احراز می گردد که خسارت منتسب به شرکت برق می باشد.

به عنوان مثال تصور کنید شخصی فروشنده گوشت می باشد و گوشت باید به طور دائم در دمای نزدیک به صفر نگهداری گردد. برای این نحوه نگهداری نیاز به یخچال می باشد و بدیهی است که یخچال با برق کار می کند اکنون اگر در اثرقطعی برق گوشت های موجود در یخچال فروشنده فاسد گردد در این صورت به فروشنده خسارت وارد شده است و این خسارت مستقیماً ناشی از عمل شرکت برق در قطعی برق می باشد. در تابستان سال گذشته شاهد بودیم که شرکت برق بدون اطلاع قبلی نسبت به قطع برق اقدام می نماید که با وضعیت مذکورو در فرضی که مشترکان برق اطلاع دقیقی از زمان قطعی برق نداشتند باعث می گردید که دروضعیتی قرار بگیرند که هیچ گونه آمادگی برای آن نداشتند و در نتیجه این خسارت به طور مستقیم ناشی از عمل شرکت برق می باشد با این اوصاف بدیهی است که شرکت مذکور مسئول پرداخت خسارت های وارده به فروشنده گوشت می باشد.

اما نحوه اثبات خسارت در مسئولیت های قراردادی و مسئولیت های خارج از قرارداد باهم متفاوت می باشد در مسئولیت خارج از قرارداد اثبات ورود خسارت به عهده مدعی خسارت می باشد و باید بتواند با دلایل و مدارک متقن آن را ثابت نماید از جمله این که فروشنده می تواند با تأمین دلیل میزان خسارات وارده و دلیل ورود خسارت به خود را قبل از طرح هر گونه دعوایی مشخص نماید و سپس با خیال آسوده تر نسبت به طرح دعوی اقدام نماید.

آنچه در خصوص دریافت خسارت ناشی از قطعی برق گفته شد مربوط به خسارت های خارج از قرارداد می باشد در ماده ۳۳۲ قانون مدنی نیز آمده است «هرگاه یک نفر سبب تلف ملی را ایجاد کند و دیگری مباشر تلف شدن آن مال بشود، مباشر مسئول است نه مسبب، مگر این که سبب اقوا باشد به نحوی که صرفاً اتلاف مستند به او باشد از سوی دیگر در ماده ۳۳۱ قانون مدنی آمده است که هر کس سبب تلف مالی شود باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر سبب نقص یا عیب آن شده باشد باید از عهده نقص قیمت برآید در این خصوص یکی از حقوقدانان معتقد است که تسبیب در صورتی ضمان آور است که در نظر عرف تجاوز و عدوان باشد به این معنی که شخص زیان زننده دچار تقصیر شده باشد و از لحاظ عرفی عمل وی مبتنی ر قصور و سهل انگاری باشد در خصوص مسأله مربوط به قطعی برق دقیقاً همین قضیه صدق می کند و چنانچه قطعی برق ناشی از تقصیر و سهل انگاری شرکت برق باشد به لحاظ قانونی ارکان دعوای خسارت ظلم بوده و مدعی می تواند دادخواست جبران خسارت را تقدیم دادگاه نماید.

عقد مساقات چیست؟
مقالات ۲۶ خرداد, ۱۴۰۱ 0

عقد مساقات چیست؟

به موجب ماده ۵۴۳ قانون مدنی مساقات معامله ای است که بین صاحب درخت و امثال آن با عامل در مقابل ………… مشاع معین از ثمره واقع می شود و ثمره اعم است از میوه و برگ گل و غیره آن بر این اساس این معامله یک توافق بین صاحب درخت و شخصی است که قرار است از باغ محافظت نماید یا به نوعی یک قرارداد مشارکتی در این خصوص تلقی می گردد سقی به معنی آبیاری است اما احتمالاً منظور قانونگذار صرفاً توافق در خصوص آبیاری نباشد و توافقی جامع در خصوص نگهداری درختان می شود. از شروط این قرارداد این است که درخت مثمر باشد به نحوی که میوه ای از درخت حاصل گردد و عامل بتواند از آن منتفع گردد در حقیقت مبنای طرفین این است که چنانچه میوه ای از درختان موضوع عقد مساقات حاصل گردد، طرفین به میزان مورد توافق آن را تقسیم نمایند علاوه بر این با توجه به بیان قانونگذار که ذکر نموده درخت و امثال آن می تواند حکم این ماده را به بوته هایی گسترش داد که میوه از آن ها حاصل می گردد که از جمله آنها می توان به توت فرنگی، تمشک و …. اشاره نمود.

این قراراد به نحوی می باشد که صرفاً شامل توافق بر سر حاصل و ثمره درخت می شود، بنابراین چنانچه توافقی در خصوص درختکاری باشد مشمول این عقد نخواهد شد و توافقی جداگانه تلقی می گردد. همچنین اگر این قرارداد به هر نحوی باطل شود یا فسخ گردد تمام ثمره و میوه و حاصل مال مالک می باشد و عامل مستحق اجرت المثل می باشد. بحث دیگری که لازم به ذکر است این که چنانچه عامل به طور متعارف از باغ و درختان مراقبت و مواظبت ننماید و همین امر مؤثر در میزان ثمره و میوه گردد در اینجاعامل باید تفاوت بین ثمره مفید و ثمره حاصل را به مالک پرداخت نماید. دلیل این امر بدین نحو قابل توجیه خواهد بود که اساساً عامل امین تلقی می شود و در فرضی که تقصیری در نگهداری نداشته باشد مسئولیتی در این خصوص نخواهد داشت اما چنانچه تقصیری متوجه عامل باشد در این صورت مسئولیت خواهد داشت.

نکته قابل ذکر دیگر این است که در عقد مساقات چنانچه شرط شود که تمام ثمره مال مالک یا عامل تنها باشد عقد باطل است در این صورت چون تعادل در قرارداد از بین می رود و عملاً زحمت یکی از دو طرف از بین می رود باعث ایجاد خلل در عقد گردد و صحت عقد زیر سوال خواهد رفت توجه داشته باشید که عقد مساقات با فوت متعاملین یایکی از آنها باطل نمی شود مگر این که مباشرت عامل شرط شده باشد چنانچه مباشرت شرط شده باشد چون عقد بر محور شخص خاصی منعقد گردیده بدیهی است در صورت فوت آن شخص عقد باطل خواهد شد و دیگر نمی توان عقد مذکور را معتبر دانست.

همانطور که گفته شد مساقات در لغت به معنای آبیاری می باشد اما در اصطلاح معامله ای است بین شخصی که مالک درختان و مانند آنها در مقابل سهم مشخصی از میوه و ثمره درختان در این خصوص آنچه مشخص میباشد این است که این قرارداد به نوعی همان استفاده از خدمات عامل می باشد عامل همان خدمتکاری خواهد بود که در قبال انجام کارهای روزانه باغ و رسیدگی به درختان قسمتی از ثمره باغ و میوه را به عنوان حق الزحمه دریافت می کند. در حقیقبت عامل به جای این که ماهانه مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت نماید دستمزد خواد را به صورت برداشت قسمتی از ثمره و میره های باغ را به عنوان دستمزد دریافت می کند از سوی دیگر چنانچه عامل مراقبت کافی از درخت ها ننماید و بدین وسیله درخت ها آسیب ببیند یا این که مثلاً درخت ها بر اثر کم آبی خشک شوند در این صورت عامل مسئول خواهد بود و باید خسارات ناشی از آن را پرداخت نماید.

تجمیع املاک
مقالات, ملکی ۱۶ خرداد, ۱۴۰۱ 0

تجمیع املاک

هرگاه مالک و یا مالکین دارای دو یا چند ملک شش دانگ متصل به هم باشند و آن ها را به صورت یک واحد درآورند، می توانند تقاضای صدور سند مالکیت تجمیعی نمایند .
براساس بند ۳۱۳ مجموعه بخشنامه های ثبتی، وضعیت املاک مورد تجمیع باید به گونه ای باشد که بدون هیچ فاصله ای در مجاورت یکدیگر قرار داشته باشند.
اگر مالک بیش از یک نفر باشد باید سهام هر یک از مالکین در املاک مزبور مساوی و به یک میزان باشد.
کلیه ی املاک مورد تجمیع باید دارای کاربری یکسان باشند.
هیچ یک از املاک مورد تجمیع نباید در بازداشت و یا در قید اسناد رهنی و شرطی باشد احتمال تعارض یا تجاوز به مجاورین و اموال عمومی نظیر کوچه، خیابان مانند آنها به طور قطعی منتفی باشد.
تجمیع املاک نباید با حقوق دیگران منافات داشته باشد

نحوه ی تجمیع املاک

نحوه ی عمل به این صورت است که حدود قطعات مورد تجمیع با مجاورین تطبیق داده می شود و با رعایت حدودی که به مجاورین محدود شده است، مشخصات محدوده ی تجمیعی تعیین می گردد و در ذیل ثبت یکی از املاک مورد تجمیع مراتب ضمن ثبت حدود و مشخصات تجمیعی توضیح داده خواهد شد و در ملاحظات کلیه ثبت های صفحات دیگر نیز توضیح لازم قید و اسناد مالکیت اولیه ابطال و سند مالکیت تجمیعی با شماره پلاک هایی که تجمیع شده اند به نام مالک یا مالکین به میزان سهام اولیه آنها صادر و تسلیم می گردد.

اجرت المثل ایام زوجیت
اجرت المثل, خانواده, مقالات ۱۱ خرداد, ۱۴۰۱ 0

اجرت المثل ایام زوجیت

اگر زوجه در طول زندگی مشترک و در خانه همسر خود کاری به جز تمکین خاص و تمکین عام به دستور شوهر انجام داده باشد مستحق پاداشی است که به آن اجرت المثل می گویند.

مستندات اجرت المثل

۱- ماده ۳۳۶ قانون مدنی: هر کس به حسب امر دیگری اقدام به عملی کند که عرفاً برای آن عمل اجرتی بوده یا آن شخص عادتاً مهیای آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت المثل خود خواهد بود مگر اینکه معلوم شود قصد تبرع داشته.

۲- بند الف تبصره ۶ ماده واحده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب ۷۱ چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً بر عهده وی نبوده به دستور زوج و با نداشتن قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه ثابت شود دادگاه اجرت المثل کارهای انجام شده را محاسبه و به پرداخت آن حکم می کند.

شرایط تعلق اجرت المثل

۱- زوجه نباید قصد تبرع داشته باشد و به دستور زوج انجام داده باشد.
۲- درخواست طلاق نباید از سوی زوجه باشد
۳- درخواست طلاق از سوی زوج نباید ناشی از تخلفات زوجه باشد
۴- اگر زوجه ضمن عقدنامه شرط مالی برای خانه داری داشته باشد مستحق اجرت المثل نیست

شرایط تعلق نحله

شرایط تعق نحله مانند تعلق اجرت المثل است یعنی مشروط به تقاضای مرد برای طلاق است و نیز تقاضای مرد نباید ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتاری وی باشد.

نکته: اگر به هر دلیل امکان تعیین اجرت المثل نباشد مانند اینکه زن قصد تبرع و فعالیت رایگان داشته نوبت به نحله می رسد و نسبت به تعیین نحله اقدام می شود. بنابراین نمی توان هم تقاضای نحله نمود و هم اجرت المثل.

نکته: مطالبه اجرت المثل و نحله پس از طلاق می باشد بدلیل ایجاد مشکلات برای زوجه با توجه به استحضار نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام به موجب قانون تفسیر تبصره های ۳ و ۶ قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق ۱۳۷۱ مقرر کرد منظور از کلمه پس از طلاق از ابتدای تبصره ۶ قانون اصلاح پس از احراز عدم امکان سازش توسط دادگاه است. بنابراین قبل از وقوع طلاق می تواند حق الزحمه کارهایی را که شرعاً به عهده آن نبوده را دریافت نماید.

نحوه کاهش سن در شناسنامه
عمومی, مقالات ۲ خرداد, ۱۴۰۱ 0

نحوه کاهش سن در شناسنامه

همانطور که می دانیم شناسنامه به عنوان یک سند رسمی شناخته می شود به این معنی که توسط مأمور رسمی دولت تنظیم می گردد و مفاد آن از لحاظ این که فرددر چه تاریخی متولد شده و دارای چه هویتی می باشد ثبت می گردد در این سند نام و نام خانوادگی و تاریخ تولد نام پدر و نام مادر و همچنین محل تولد قید می گردد که همین اطلاعات می تواند مبنای شناسایی هویت فرد توسط نهادهای رسمی و دولتی باشد که در برخی موارد ممکن است تاریخ تولد واقعی شخص با آنچه در شناسنامه قید می گردد به دلایلی متفاوت باشد از جمله این که قبلاً بسیاری از موالید در منزل صورت می گرفت و مادران باردار برای تولد فرزند به بیمارستان مراجعه نمی کردند و سپس تاریخ تولد بعلت فراموشی روز به اشتباه ثبت می گردد.

یا این که در موارد متعددی فرزندی متولد شده است اما پس از اخذ شناسنامه فوت نموده و چون فوت آن فرزند ثبت نشده از شناسنامه وی برای فرزند بعدی استفاده گردیده است و همین امر سبب گردیده سن مندرج در شناسنامه با سن واقعی تفاوت داشته باشد در چنین حالتی اشخاص بعد از متوجه شدن این موضوع تلاش می کنند تا با طی فرآیندهای قانونی سن خود را کاهش دهند اما کاهش سن به راحتی امکان پذیر نمی باشد زیرا کاهش سن دارای آثار قانونی و حقوقی می باشد که ممکن است حقوق فردی یا حتی حقوق قانونی اشخاص دیگر را تحت تأثیر قراردهد.

ابتدا باید توجه داشته باشید که تغییر سن فقط برای یک بار مجاز می باشد و بیش از آن امکان تغییر وجود ندارد به عبارت دیگر چنانچه شخصی یک بار موفق شود که سن خود را تغییر دهد دیگر برای همیشه امکان تغییر سن را ندارد.

در این خصوص یک قانون وجود دارد قانون حفظ اعتبار اسناد جعلی و جلوگیری از تزلزل آنها به موجب ماده واحده مذکور تغییر تاریخ تولد اشخاص ممنوع می باشد اما در تبصره ماده یک استثناء ذکر شده است به موجب تبصره ماده واحده مذکور « صاحب شناسنامه، تنها یک بار در طول عمر و در صورتی که اختلاف سن واقعی با سن مندرج در اسناد جعلی، به تشخیص کمسیونی مرکب از فرماندار یا بخشداری رئیس اداره ثبت احوال محل و پزشک منتخب، مدیرعامل سازمان بهداری استان و رئیس شورای اسلامی شهر و یا بخش محل صدور شناسنامه و با عضویت و ریاست قاضی دادگاه صالحه محل تشکیل می گردد بیش از پنج سال باشد می تواند سن خود را اصلاح نماید، بنابراین با توجه به ماده واحده مذکور شرایط زیر را می توان به عنوان شرط ضروری تغییر سن ذکر نمود.
۱- تغییر سن تنها برای یک بار درطول عمر مجاز می باشد.
۲- خواهان باید دلایلی داشته باشد که بین سن واقعی با سن مندرج در شناسنامه اختلاف وجود دارد.
۳- تشخیص با یک کمیسیون می باشد بنابراین دادگاه در این خصوص صلاحیت ندارد.
۴- چنانچه اختلاف بین سن واقعی و سن مندرج در شناسنامه بیش از ۵ سال باشد امکان اصلاح سن وجود دارد با عنایت به موارد مذکور در فوق خواهان تکلیف دارد ثابت نماید که بین سن مندرج در شناسنامه با سن واقعی تفاوت بیش از ۵ سال وجود دارد و بدین طریق قانونگذار خواسته است از موارد فراوان تغییر سن جلوگیری نماید توجه داشته باشید که اصولاً اگر خواهان دلایل قوی برای تغییر سن خود به کمیسیون مذکور را ارائه ننماید امکان تغییر آن وجود نخواهد داشت.

صیغه ۹۹ ساله چیست و چه احکامی دارد؟
خانواده, مقالات ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۱ 0

صیغه ۹۹ ساله چیست و چه احکامی دارد؟

در قانون مدنی ایران دو نوع عقد ازدواج به رسمیت شناخته شده است عقد دائم و عقد موقت. عقد دائم دارای شرایطی می باشد از جمله این که همانطور که از عنوان آن پیدا می باشد این عقد بصورت دائمی منعقد می گردد و مدتی برای آن مقصور نمی باشد. این در حالی است که در عقد موقت که قانونگذار در قانون مدنی از آن تحت عنوان «نکاح منقطع» یاد می کند مدت یکی از شرایط اصلی آن می باشد به طوری که قانونگذار در ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی مقرر داشته «نکاح وقتی منقطع می باشد که برای مدت معینی واقع شده باشد» به همین دلیل چنانچه این شرایط اساسی وجود نداشته باشد نکاح موقت باطل می گردد.

در حقیقت چنانچه در نکاح موقت مدت ذکر نشود و معلوم شود که مقصود نکاح منقطع بوده عقد باطل می گردد. در ماده ۱۰۷۶ نیز قانونگذار دوباره تأکید می کند که مدت نکاح منقطع باید کاملاً معین شود با این اوصاف معلوم می گردد که زمان یکی از ارکان اساسی عقد موقت می شود آنچه جامعه تحت عنوان صیغه ۹۹ ساله رایج گردیده نیز بیانگر همین امر می باشد در حقیقت ۹۹ سال بیانگر زمان در این خصوص می باشد اما نکته هم این است که یک عقد با چنین مدت طولانی می تواند آثاری همانند عقد دائم داشته باشد منتها بطور معمول چنین عقدی ثبت نمی گردد و به همین دلیل نمی تواند همانند عقد دائم دارای آثار قانونی و حقوقی باشد.

علاوه بر این نکته حائز اهمیت این است که صیغه ۹۹ ساله عقد نکاح معمولاً بصورت عادی بین طرفین جاری می شود و ازدواج در دفاتر ثبت نمی گردد با این اوصاف این که در مواردی می تواند باعث ایجاد مشکلاتی برای طرفین گردد زیرا اثبات رابطه زوجیت ممکن است با مشکلات بسیار زیادی مواجهه گردد ضمن این که فرزندان متولد شده ناشی از این ازدواج نیز دچار دردسرهای حقوقی بشوند علاوه بر آنچه بیان شد صیغه ۹۹ ساله با توجه به این که مدت زمان آن خیلی طولانی می باشد و حتی بیشتر از متوسط عمر یک انسان ممکن است برخی دادگاه ها آن را تفسیر به عقد دائم نمایند و آثار مربوط به عقد دائم را بر آن بار نمایند.

با این اوصاف آنچه محرز می باشد این است که بهتر است طرفین نسبت به ثبت ازدواج خود اقدام نمایند تا بعداً دچار مشکل در این خصوص نشوند به موجب ماده ۳۱ قانون ثبت احوال«دارندگان دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مکلفند وقایع ازدواج، طلاق و رجوع را که در دفاتر مربوط ثبت می کنند در شناسنامه زوجین نیز درج و امضاء و مهر نمایند.» از سوی دیگر به موجب ماده ۳۲ قانون مذکور طلاق، رجوع و بذل مدت که در دفتر رسمی طلاق به ثبت نرسیده باشد با ارائه اقرارنامه رسمی در اسناد ثبت احوال طرفین ثبت خواهد شد. بنابراین باید توجه داشته باشیم که طلاق در خصوص عقد موقت جایگاهی ندارد وصرفاً عقد دائم باطلاق منحل خواهد شد اما در عقد موقت طلاق وجود ندارد و بجای آن بذل مدت وجود دارد. بذل مدت از طرف شوهر و به ارائه شوهر صورت می گیرد و این نکته در ماده ۱۱۳۹ قانون مدنی آمده است ماده مذکور مقرر می دارد طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منطلقه با انقضاء مدت و یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج خواهد شد اگر دقت نمائیم متوجه خواهیم شد که راه های اتمام عقد موقت بر خلاف عقد دائم انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر می باشدو در بذل مدت شوهر از مدت باقی مانده در عقد در مقابل مهریه گذشت می نماید و بدین ترتیب عقد پایان می پذیرد.