روش فسخ و یا ابطال صلح عمری
مقالات, ملکی ۱۳ مهر, ۱۴۰۱ 0

روش فسخ و یا ابطال صلح عمری

چگونه و تحت چه شرایطی می توان ابطال صلح عمری را انجام داد؟ این سوالی است که در این مطلب به بررسی جنبه های مختلف آن می پردازیم. اما ابتدا بهتر است با صلح عمری بیشتر آشنا شویم. همانطور که می دانید، هر فرد تنها می تواند روی ثلث اموالش وصیت کند و وصیت مازاد بر ثلث، باطل است. اما چه راهی وجود دارد تا بتوان از طرق قانونی، تکلیف بیش از ثلث اموال را برای پس از فوت تعیین کرد؟ صلح عمری یکی از بهترین راه هایی است که وکلای خبره به شما پیشنهاد می کنند. البته کاربرد این نوع قرارداد تنها مربوط به این موضوع نمی شود و بسیار گسترده تر است. در ادامه اطلاعات بیشتری را در رابطه با این نوع صلح در اختیار شما قرار می دهیم.

ابطال صلح عمری

صلح عمری چیست؟

صلح عمری نوعی قرارداد حقوقی و قانونی است که مطابق با آن، مالکیت یک ملک تحت شرایطی خاص، به شخص دیگری تعلق می گیرد. در این قرارداد، هر چند که مالکیت به فرد دیگری تعلق یافته است اما منافع مال، همچنان تا زمان فوت مالک اولیه، به وی می رسد. پس از درگذشت شخص، منافع مال نیز به فرد ثانویه تعلق خواهد گرفت. یکی از سوالات متداول این است که آیا در این نوع قرارداد حقوقی، انتقال سند نیز صورت می پذیرد یا خیر؟ پاسخ این است که بله انتقال سند صورت می گیرد. البته می توان در مفاد قرارداد، این اختیار را در نظر گرفت که صاحب منافع ملک بتواند پیش از فوت خود و تحت شرایطی مشخص، ابطال صلح عمری را انجام داده و آن را فسخ نماید. اما شرایط فسخ صلح عمری چیست؟ با ما همراه باشید تا به بررسی این موضوع بپردازیم.

آثار و مزیت های عقد صلح

شاید از خود بپرسید چه دلیلی دارد که یک فرد پیش از مرگ خود، مالکیت اموالش را بدون انتقال منافع، به شخص دیگری بدهد؟ در صلح عمری، سه آثار و مزیت مهم قرار دارد که باعث می شود افراد نسبت به عقد این قرارداد اقدام نمایند. این سه مزیت عبارتند از:

  • مالیات کم: مهمترین مزیت عقد قرارداد صلح عمری در مالیات کمتر آن نسبت به مواردی همچون مالیات بر ارث و مالیات بر خرید و فروش ملک است.
  • نقص وصیت: همانطور که در بالاتر نیز اشاره کردیم، وصیت کردن نقص هایی دارد که از جمله آن ها می توان به عدم امکان وصیت بر بیش از ثلث اموال اشاره کرد. در واقع دو سوم دیگر اموال متوفی به موجب قانون در میان ورثه تقسیم خواهد شد. اما صلح عمری این امکان را در اختیار شما قرار می دهد تا با انتقال ملک بدون انتقال منافع آن در طول حیات خود، بتوانید تکلیف بیش از ثلث اموالتان را مشخص نمایید.
  • عدم اعتماد: گاهی برخی از والدین قصد انتقال اموال خود به فرزندانشان را دارند، اما به هر دلیلی نمی توانند به آن ها اعتماد کنند که در طی حیاتشان، منافع آن اموال را از ایشان سلب کنند. بنابراین بستن قرارداد صلح عمری یکی از بهترین پیشنهاداتی است که پیش روی این افراد قرار دارد. بدین صورت آن ها می توانند مالکیت املاک را انتقال دهند اما منافع آن را تا پایان عمر برای خود حفظ نمایند. بلافاصله پس از فوت، منافع نیز به فرد دوم منتقل خواهد شد.

فسخ صلح عمری

شرایط ابطال صلح عمری

صلح عمری نوعی عقد لازم به حساب می آید. این موضوع بدین معنی است که برای ابطال این قرارداد، یا باید هر دو طرف در این مورد به توافق رسیده باشند یا آن که به موجب قوانین موجود، این صلح فسخ شود. در واقع نمی توان بی دلیل نسبت به ابطال آن اقدام نمود. توجه داشته باشید در صورتی که در متن قرارداد، امکان فسخ آن قید نشده باشد، ابطال آن از سوی مالک اولیه امکان پذیر نخواهد بود. در موارد زیر می توان صلح عمری را در دادگاه و مطابق با نظر مراجع قضایی باطل کرد:

  • فقدان قصد طرفین: به معنی این است که هر دو طرف معامله برای فسخ آن رضایت داشته باشند.
  • فقدان اهلیت: بدین معنی است که شخص از نظر قانونی این حق را نداشته باشد که مالک شود یا ملک خود را انتقال دهد.
  • اشتباه در موضوع قرارداد
  • اشتباه در طرف معامله
  • نامشروع بودن جهت قرارداد
  • معلوم و معین یا شرعی و عقلانی نبودن مورد معامله

ابطال قرارداد صلح عمری

اخذ مشاوره ابطال صلح عمری از وکلای برجسته

ابطال صلح عمری یکی از پرونده های حقوقی است که پیچ و خم های زیادی دارد و با توجه به شرایط افراد، نیاز است که وکلای خبره در این حیطه ورود کنند تا درخواست موکلین به بهترین شیوه انجام شود. فسخ صلح عمری یکی از حیطه هایی است که موسسه حقوقی ره جویان عدالت به صورت تخصصی در آن ارائه خدمت می کند. در صورتی که نیاز به دریافت مشاوره حقوقی از مجرب ترین وکلا را دارید، تنها کافی است از طریق راه های ارتباطی با ما تماس حاصل نمایید. استفاده از تجربه وکلای برجسته می تواند مسیر شما را بسیار کوتاه تر و هموارتر کند و روشنی بخش راه شما باشد.

محجور کیست، انواع حجر
حقوقی, مقالات ۱۰ مهر, ۱۴۰۱ 0

محجور کیست، انواع حجر

حجر به معنای بازداشتن و منع کردن است. از لحاظ حقوقی محجور به فردی اطلاق می گردد که از بخشی از تصرفات منع شده و قادر به دسترسی به آن نباشد. همچنین این شخص توانایی انجام اعمال حقوقی مربوط به خود را نخواهد داشت. به عبارت دیگر، محجور به شکل مستقل قادر به انجام امور خود نبوده و به دخالت دیگری نیاز دارد. در این مقاله قصد داریم در مورد محجور و انواع حجر صحبت کنیم.

محجور چیست و انواع حجر

 

محجور به چه فردی اطلاق می گردد؟

هر فرد پس از تولد، دارای یکسری تکالیف و حقوق بوده که باید جهت انجام آنها از شرایط لازم برخوردار باشد. به عنوان مثال، یک فرد جهت فروش ملک خود، باید هجده سال تمام داشته و عاقل باشد و همچنین بتواند امور مالی خود را انجام دهد. حال افراد فاقد قوه عقلانی، بر اساس قانون، سرپرستی برایشان تعیین خواهد شد. در واقع محجور قادر به انجام امور خود نیست.

انواع حجر کدامند؟

حجر را می توان بر اساس نوع ممنوعیت فرد در تصرفاتش و میزان آن به چند دسته تقسیم نمود.
نوع خاص و عام
حجر عام به معنای ممنوع بودن فرد به طور کلی از انجام اعمال حقوقی و اجرای حق بوده که حجر مجنون نمونه ای از حجر عام به شمار می رود. زیرا که دیوانه قادر به انجام هیچگونه عمل حقوقی، چه ابقاع و چه عقد، به جهت نداشتن اراده نبوده و در کلیه امور خود ممنوع التصرف است. هر درجه ای از جنون در حقوق ایران سبب می گردد که شخص اهلیت استیفا نداشته باشد و بر اساس ماده ۱۲۱۱ موجب حجر وی خواهد شد.
انسانها به محض تولد، دارای حقوق و تکالیفی می شود. ولی باید جهت داشتن حقوق و اعمال این حقوق، اهلیت داشته باشند. به توانایی فرد جهت اجرای حقوق و دارا شدن حق، اهلیت اطلاق می شود که شامل دو نوع اهلیت استیفا و تمتع است. اهلیت تمتع به توانایی افراد جهت دارا شدن حق و اهلیت استیفا نیز به توانایی اجرای حق گفته می شود.
در حجر خاص، فرد تنها از بخشی از تصرفات خود و نه همه ممنوع شده و حجر سفیه، نوعی حجر خاص است، زیرا که فرد فقط در امور مالی خود محدودیت دارد. البته حجر تاجر ورشکسته نیز جزء حجر خاص محسوب می شود و در واقع در این نوع حجر، تاجر تنها از دخالت در امور مالی خود منع شده و نه امور غیر مالی.

• حجر قضایی و حجر قانونی

حجر قانونی به این معناست که قانون به شکل مستقیم فرد را محجور تشخیص می دهد و یا ممکن است این حجر به حکم دادگاه ایجاد شود. به عبارت دیگر، حجر قانونی نیازمند حکم دادگاه بوده و حجر صغیر، نمونه ای از این نوع حجر است.
در حالی که صدور حجر قضایی توسط قاضی دادگاه صورت می گیرد. برای مثال حجر شخصی که پس از رسیدن به سن بلوغ دچار جنون شده، نمونه ای از حجر قضایی محسوب می شود.

• حجر حمایتی و حجر سوء ظنی

حجر صغیر، سفیه و مجنون نمونه هایی از حجر حمایتی بوده که مورد حمایت قانونگذار است. به عبارت دیگر، قانونگذار از محجور در این نوع حجر حمایت می کند.
در تعریف حجر سوء ظنی باید بگوییم که قانونگذار به حمایت از منافع سایرین و نه محجور می پردازد. برای مثال، در حجر تاجر ورشکسته، در واقع هدف قانونگذار در نظر گرفتن منافع طلبکاران خواهد بود.

• حجر در امور مالی و غیر مالی

در برخی مواقع حجر تنها به ممنوعیت تصرف شخص در امور مالی بر می گردد که حجر سفینه از این نوع به شمار می رود.
اما گاهی اوقات حجر، مانند حجر مجنون و صغیر هم امور مالی و هم غیر مالی را شامل خواهد شد.

• حجر مبتنی بر نبود اراده و حجر مبتنی بر نقص اراده

در برخی مواقع حجر به جهت فقدان نیروی اراده، شعور و درک پدید می آید، همانند حجر مجنون.
 در حالی که در مواقع دیگری حجر مانند حجر سفینه یا صغیر ممیز به جهت نقص اراده خواهد بود.

• حجر محدود به زمان و حجر بدون محدودیت زمانی

در برخی مواقع حجر به زمان خاصی محدود بوده و احتمال برطرف شدن آن بعد از رسیدن به سن رشد و بلوغ مانند حجر صغیر وجود دارد.
 اما حجری مانند حجر مجنون بدون محدودیت زمانی بوده و مشخص نیست چه زمانی برطرف خواهد شد یا ممکن است اصلاً برطرف نشود.
در ادامه به معرفی انواع محجور خواهیم پرداخت.
محجور فردی است که توانایی تشخیص خیر و صلاح خود در امور مالی نداشته و بر اساس قانون مجاز نیست که در اموال و حقوق مالی خود دخل و تصرف نماید. از این رو، اداره اموال وی را وصی، ولی یا قیم بر عهده خواهد گرفت.
بر اساس قانون مدنی، محجورین به سه گروه تقسیم می شوند: افراد غیر رشید، صغار و مجانین.
دسته اول شامل افراد غیر رشید یا سفیه بوده و با اینکه به سن قانونی رسیده اند، اما فاقد توانایی تشخیص و درک بد و خوب مسائل مالی هستند.
دسته دوم افراد صغیر را شامل می شود که در کل، صغیر به شخصی اطلاق می گردد که قادر به تشخیص امور خود به جهت نرسیدن به سن بلوغ نخواهد بود.
دسته سوم مهجورین، مجانین یا اشخاص دیوانه هستند. این افراد فاقد نیروی عقل بوده و به جهت وجود اختلال در قوای عقلانی، توانایی انجام امور مالی و غیر مالی خود را ندارند.
افراد مذکور، دارای ممنوعیت تصرف در اموال و حق و حقوق مدنی خود بوده و در واقع این ممنوعیت، جهت حمایت قانون از آنها در نظر گرفته شده است.
جمع بندی
در این مقاله به معرفی محجور و انواع حجر پرداختیم. اگر که قصد دریافت مشاوره و راهنمایی از یک وکیل دادگستری خوب را در این زمینه دارید، می توانید به کارشناسان مجرب و متخصص ره جویان عدالت مراجعه نمایید.
آیا دست فروشی جرم است؟
عمومی, مقالات ۶ مهر, ۱۴۰۱ 0

آیا دست فروشی جرم است؟

پیش از آن که در مورد جرم بودن یا جرم نبودن دست فروشی در اماکن گوناگون، بحث کنیم ابتدا ضروری است تا با مفهوم جرم آشنا شویم. به موجب ماده ۲ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۱، جرم رفتاری است که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد. منظور از مجازات، عقوبت قانونی رفتار مجرمانه می باشد که توسط دادگاه صلاحیت دار در مورد کسی اجرا می شود که ارتکاب جرم توسط او ثابت شده است. از عبارات فوق این نتیجه حاصل می آید که تحقق هر جرمی، منوط به این است که قانون گذار ارکان تشکیل دهنده آن را بیان و برای آن مجازات تعیین کرده باشد.
موضوع نوشتار حاضر بررسی جرم بودن یا نبودن دست فروشی در اماکن مختلف، از قبیل خیابان ها یا وسایل نقلیه عمومی است. آنچه از بررسی قوانین جزایی موجود بر می آید این است که انجام عمل دست فروشی، به خودی خود جرم محسوب نمی گردد. علاوه بر این باید در نظر داشت که تفاوتی ندارد این رفتار در کجا انجام گیرد، خواه در خیابان، خواه در قطار شهری و … هیچ ماده قانونی مبنی بر قانون گذاریِ جرم دست فروشی وجود ندارد.
(اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها، موضوع ماده ۲ قانون مجازات اسلامی.)

ممنوعیت دست فروشی در اماکن عمومی

آنچنان که گذشت، دست فروشی رفتار قابل مجازاتی نیست. با این وجود به موجب آیین نامه ها و مقررات قانونی گوناگون، انجام آن در اماکن مختلف ممنوع می باشد. طبق قانون شهرداری جلوگیری از سد معبر در مقابل دست فروشان، از وظایف مامورین شهرداری به شمار می رود. همچنین از سوی دیگر به موجب قوانین مربوط به تعزیرات حکومتی، اگر دست فروشان، کالایی مثل وسایل قمار و مواد مخدر عرضه کنند که خرید و فروش آن به موجب قانون جرم است، به مجازات جرم ارتکابی محکوم خواهند شد. برای مثال به موجب ماده ۶۴۰ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ هر کس نوشته، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، فیلم و یا به طور کلی هر چیزی خلاف عفت و اخلاق عمومی باشد را به فروش برساند، به مجازات زندان و جزای نقدی محکوم می گردد.

(جرایم مالی)

برخی از جرایم مرتبط با دست فروشی

در میان قوانین و مقررات جزایی، جرایمی مورد قانون گذاری قرار گرفته است، که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با دست فروشی دارد. در ادامه به برخی از مهمترین جرایم مرتبط با دست فروشان اشاره می کنیم:
• جرم خرید و فروش مال مسروقه؛ این جرم یکی از جرایم به عادت محسوب می گردد. طبق ماده ۶۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس با آگاهی و اطلاع نسبت به این که مالی در نتیجه ارتکاب سرقت به دست آمده است، آن را بخرد یا بفروشد به حبس از شش ماه تا سه سال و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم می گردد. علاوه بر این در صورتی که چنین اموالی را نگاهداری کند، یا حمل نماید نیز به مجازات مندرج در ماده مزبور محکوم خواهد شد.
• خرید و فروش اموال تاریخی و فرهنگی؛ طبق ماده ۵۶۲ قانون مجازات اسلامی هر کس اموال تاریخی و فرهنگی حمایت شده را بخرد یا بفروشد، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می گردد. همچنین است در صورتی که نمونه تقلبی اموال تاریخی و فرهنگی را بسازد، بخرد یا بفروشد.
• خرید و فروش مواد مخدر یا نوشیدنی های الکلی؛ طبق ماده ۷۰۲ قانون مجازات اسلامی هر کس نوشیدنی های الکلی را بسازد، یا بخرد، یا بفروشد یا حمل یا نگهداری نماید، به شش ماه تا یک سال زندان و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری محکوم می گردد.

(اثبات جرایم کیفری در دادگاه صلاحیت دار.)

حقوق مدنی دست فروشان

دست فروشی یکی از مصادیق بیع معاطاتی به شمار می رود. دست فروش یا دوره گرد، معمولاً کالای خاصی را با قیمت پایین تری نسبت به عرضه کنندگان رسمی در معرض فروش قرار می دهند. برخی از رایج ترین شیوه های دست فروشان، انجام این کار در گوشه ای از پیاده روی خیابان یا داخل وسایل نقلیه عمومی است. طبق ماده ۱۰ قانون مدنی اصل بر آزادی قراردادها بوده و دست فروشان محدودیتی برای فروش اجناس و کالا های خود ندارند. البته باید در نظر داشت که برخی از کالا هایی که توسط دست فروشان در خیابان یا وسایل نقلیه عمومی عرضه می شود، غیر قانونی بوده و کالای قاچاق محسوب می شود. مواد مخدر، نوشیدنی های الکلی و سلاح های گرم و سرد از جمله اجناس ممنوعی به شمار می روند که به موجب قوانین و مقررات گوناگون، خرید و فروش آنها جرم بوده و دارای مجازات است.
مامورین شهرداری مطابق با قوانین مربوطه مسئولین نظارت و مدیریت امور مربوط به دست فروشان را دارند. همچنین در مواردی ممکن است قانوناً مامورین شهرداری موظف باشند از اقدامات دست فروش جلوگیری کنند. در چنین مواردی می بایست قانون آزادی های مشروع و رعایت حقوق شهروندی به طور کامل رعایت شود. یعنی از شیوه های خشونت آمیز خودداری شود.

مراحل ثبت شرکت در خارج از کشور
حقوقی, مقالات ۳۰ شهریور, ۱۴۰۱ 0

مراحل ثبت شرکت در خارج از کشور

در خصوص ثبت شرکت در خارج از کشور ایران بسته به اینکه با چه موضوعی می خواهید شرکت را ثبت نمائید همچنین توجه به قوانین و مقررات تجاری حاکم بر آن کشور متفاوت خواهد بود. ابتدا این که باید توجه داشته باشید در ایران متولی ثبت شرکتها اداره ثبت شرکت ها و مالکیت صنعتی می باشد اگر شخصی قصد داشته باشد که شرکتی را ثبت نماید باید با مراجعه به اداره مذکور تشریفات مربوطه را طرح نماید و سپس نسبت به ثبت آن اقدام نماید. آنچه در این خصوص قابل ذکر می باشد این است که در وضعیت فعلی تقریباً ۹۰ درصد تشریفات بصورت غیرحضوری و از طریق اینترنت انجام می پذیرد و پس از ثبت نهایی مؤسسان و امضاء شرکت مزبور می توانند از مزایای قانونی آن بهره مند گردند.

در این خصوص بسته به نوع شرکت تشریفات مربوطه به ثبت آن متفاوت می باشد. در حقوق تجارت ایران دو نوع شرکت سهامی وجود دارد که به سهامی عام و خاص تقسیم می گردند شرکت با مسئولیت محدود شرکت تضامنی، شرکت مختلط سهامی، شرکت نسبی، شرکت تعاونی وجود دارند که شاید بتوان گفت رایج ترین این شرکت ها شرکت سهامی عام و خاص و شرکت با مسئولیت محدود می باشد. در این بین شرکت تعاونی نیز بنابراین که اقتصاد بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به سه بخش دولتی، خصوصی و تعاونی تقسیم می گردد ، یکی از انواع شرکت های رایج می باشد که در این خصوص مؤسیسن باید از اداره وزات تعاون کار  و رفاه اجتماعی مجوزات لازم را اخذ نمایند.

اما در خصوص شرکت هایی که در کشورهای دیگر یعنی در خارج ایران باید تشکیل و ثبت گردد قانون ایران حاکمیت ندارد و باید قوانین کشوری را که در آنجا شرکت ثبت می گردد رعایت گردد. در حال حاضر با توجه به اینکه کسب و کارهای جدید معمولاً در قالب شرکت انجام می گیرد و اشخاصی که دارای ایده نوین و جدیدی می باشند و در ایران ممکن است به هر دلیلی موفق نشوند ایده های خود را عملی نمایند و در حال حاضر ممکن است بهترین فرصت برای چنین اشخاصی باشد که بتوانند بدین طریق مهاجرت نمایند.

معمولاً در این خصوص باید توجه داشته باشید که برای ثبت شرکت نیاز به سرمایه می باشد و این سرمایه لازم است که برای ثبت شرکت در یکی از بانک ها سپرده گذاری شود. شاید یکی از جذاب ترین شرکت هایی که ثبت آن مورد توجه سرمایه گذاران قرار می گیرد شرکت سهامی است زیرا در شرکت سهامی اساساً مسئولیتی متوجه اموال شخصی سهامداران و مؤسسان نمی شود و مسئولیت سهامداران محدود به سرمایه ای است که در شرکت دارند و بیشتر از آن مسئولیتی متوجه آنها نخواهد شد. علاوه بر این شرکت با مسئولیت محدود نیز دارای محبوبیت می باشد و در این خصوص در برخی کشورها امکان ثبت شرکت مذکور حتی با یک نفر نیز وجود دارد و همین امر نیز سبب محبوبیت چنین شرکتی شده است.

برخی شرکت ها نیز وجود دارند که در آن برخی از سهامداران که به نوعی مسئولیت اداره شرکت را دارند دارای مسئولیت نامحدود در قبال اشخاص ثالث می باشند و عده ای نیز که بیشتر سرمایه گذار شرکت می باشند و دارای مسئولیت محدود در حدود سرمایه ای که به شرکت آورده اند می باشد. توجه داشته باشید همانطور که برای ثبت هر شرکت در کشورهای خارجی باید بطور خاص قوانین آن کشور ازهمه جوانب مورد بررسی قرار گیرد تا اشخاص ثبت کننده با خیال آسوده و با آگاهی از مسئولیت های قانونی نسبت به این امر اقدام نمایند. در این حوزه گروه وکلای مجرب ره جویان عدالت می توانند به طور تخصصی در خصوص کشوری که قصد ثبت شرکت دارید به شما مشاوره حقوقی بدهند و در روند ثبت شرکت نیز کمک نمایند.

طلاق اهل سنت به چه شکل است؟
خانواده, مقالات ۲۴ شهریور, ۱۴۰۱ 0

طلاق اهل سنت به چه شکل است؟

در واقع طلاق، به پایان دادن نکاح دائم و جدایی شرعی و قانونی زوجین اطلاق می گردد. به طور کلی بررسی احوال شخصی انسان ها مانند ارث، طلاق و نکاح بر اساس قوانین مذهب زن و شوهر صورت می گیرد. طلاق از دید مذاهب، با استناد به آیات قرآن امری جایز به شمار می رود و بایستی مطابق با شرایط خاصی انجام گیرد. قوانین طلاق و نکاح در فقه عامه و مذاهب اهل سنت با فقه امامیه تفاوت هایی دارد. با توجه به وجود تعداد زیادی از مسلمانان اهل تسنن در کشورمان، تصمیم گرفتیم در این مقاله در رابطه با طلاق اهل سنت صحبت کنیم.

 

طلاق اهل سنت به چه شکل است؟

 

انواع طلاق  اهل تسنن کدامند؟

طلاق از دیدگاه فقه در اهل سنت، دارای دو نوع بدعی و سنی می باشد. طلاق بدعی فاقد شرایط صحت طلاق از دیدگاه اسلام بوده و صحیح نیست و در واقع نوعی طلاق بدعت گذاری شده محسوب می شود. در حالی که طلاق سنی بر اساس مقررات اسلامی بوده و از کلیه شرایط صحت طلاق بر طبق قوانین اسلامی برخوردار است. لازم به ذکر است که منظور از طلاق سنی همان طلاق اهل سنت نبوده و تفاوت هایی بین طلاق اهل سنت با طلاق امامیه وجود دارد.

انواع طلاق سنی

طلاق سنی دارای دو نوع باین و رجعی می باشد.

  • طلاق باین: از اقسام طلاق باین می توان به موارد زیر اشاره کرد.

۱-طلاقی که در آن شوهر حق رجوع به همسر مطلقه خود را ندارد.

۲-طلاق زنی که هیچ نزدیکی با شوهرش نداشته باشد.

۳- طلاق زن یائسه

۴- طلاق زنی که هنوز به سن حیض نرسیده باشد.

۵- طلاق زنی که طلاق خلع و مبارات داده شده است.

۶- در صورت عدم رجوع زن در زمان عده به بذل خود و همچنین طلاق زنی که با شرایط سه بار طلاق داده شده است.

 

  • طلاق رجعی: در این طلاق، مرد حق رجوع به همسر مطلقه خود را در زمان عده دارد، بی آنکه به عقد ازدواج جدید نیازی باشد. طلاق رجعی نیز دارای دو نوع عدّی و سنی به معنای اخص می باشد.

 

طلاق عدّی: در این طلاق، مرد همسر خود را به شرایط طلاق داده و سپس در زمان عده پس از رجوع به وی و نزدیکی با او، وی را طلاق دهد.

طلاق سنی به معنای اخص: در طلاق رجعی، مرد به همسر خود در زمان عده رجوع نکرده باشد. البته طلاق رجعی تنها به این دو نوع ختم نشده و پطلاقی که مرد به همسر خود در زمان عده رجوع کند، ولی آمیزشی با وی نداشته باشد نیز جزء طلاق رجعی محسوب می گردد.

 

انواع طلاق بدعی

در ادامه به انواع طلاق بدعی اشاره خواهیم کرد:

۱-سه طلاقه کردن زن، بدون هیچگونه رجوعی بین طلاق ها. البته یک طلاق در چنین شرایطی واقع خواهد شد.

۲-طلاق زن غیر حامله در حال نفاس یا حیض، در حالی که شوهرش با وی آمیزش کرده و نیز در کنار همسرش حضور داشته باشد و یا یک زوج غایب باشد. اما تا مدت پاکی فعلی زن به پاکی بعدی صبر نکند.

۳-طلاق زن در پاکی که همسرش با او نزدیکی داشته و زن، حامله، نابالغ یا یائسه نباشد.

 

جدایی زوجین در مذاهب اهل تسنن چه شرایطی دارد؟

در رابطه با شرایط طلاق اهل سنت باید بگوییم که انجام این کار در حال حیض حرام بوده و همچنین نیازی به وجود شاهد بر خلاف فقه امامیه نیست. فقط در رجوع مرد در طلاق رجعی است که حضور شاهد ضروری می باشد. البته از دید مذهب حنفی به عنوان تنها مذهب اهل سنت، وجود شاهد در هنگام رجوع امری مستحب به شمار می رود.

در فقه حنفی، حنبلی و مالکی، سه طلاق در یک لفظ حرام بوده و صحیح نیست. در حالی که سه طلاق در یک لفظ از دیدگاه کلیه مذاهب اهل سنت صحیح است. همچنین با اینکه طلاق رجعی در حال نفاس و حیض و طلاق در طهر مواقعه به عنوان طلاق معصیتی، بدعی، بدعتی و شیطانی شناخته می شوند و از دیدگاه بیشتر مذاهب اسلامی ممنوع هستند، اما این نوع طلاق در مذهب حنفی صحیح و معتبر تلقی می گردد.

به طور کلی در رابطه با شرایط طلاق اهل سنت باید بگوییم که:

  • وجود شاهد نکاح و ازدواج در اهل سنت واجب بوده، در حالی که برای طلاق به شاهد نیازی نیست.
  • در رابطه با طلاق در حال حیض در اهل سنت باید گفت که این مورد با استناد به قاعده الزام پذیرفته خواهد شد.
  • علاوه بر آن، اهل سنت، صحیح بودن طلاق در غیر طهر مواقعه را معتبر نمی داند. حال در صورت طلاق دادن زوجه توسط فردی از اهل عامه در طهر مواقعه، با توجه به درست بودن طلاق از نظر آنها، امکان ازدواج با آن زن پس از پایان عده وجود دارد. همچنین اهل تسنن شرط شیعه را که بر اساس آن طلاق باید در دوران طهر یا غیر قاعدگی صورت گیرد و در آن دوران نیز هیچگونه رابطه زناشویی اتفاق نیفتد را در احکام خود ندارند.
  • از دیدگاه اهل سنت موضوع سه طلاقه کردن یعنی اینکه فردی سه مرتبه همسر خود را طلاق دهد و در یک لحظه سه بار بگوید، طلاقت دادم، طلاقت دادم، طلاقت دادم، صحیح می باشد.
  • طلاق از دید اهل سنت در حالت مستی مرد صحیح است.
  • از دیدگاه اهل سنت، طلاق تحت شرایط اکراه و اجبار صحیح است. به عبارت دیگر، در صورتی که مرد به اجبار سبب طلاق همسرش شود، این طلاق در اهل تسنن صحیح است.

طلاق در مذاهب اهل سنت چه شرایطی دارد؟

 

طلاق از طرف مرد در مذاهب اهل سنت

طلاق به عنوان جزئی از حقوق مرد در کلیه مذاهب اسلامی و بر اساس آیه ای از سوره بقره به شمار می رود. همچنین اعتقاد مذاهب عامه نیز در این رابطه این است که در صورت عدم تمایل مرد به ادامه زندگی، عملاً زندگی از بین خواهد رفت. البته طلاق قضایی و طلاق تفویض شده نیز در فقه عامه مطرح بوده که معمولاً توسط زن درخواست می شود. همچنین طلاق تفویض شده در فقه عامه کاملاً درست بوده و در فقه شافعی نیز به عنوان حقوق مرد تلقی می شود و امکان تفویض این حق به شخص ثالث یا زوجه از سوی مرد وجود دارد.

طلاق از طرف زن در مذاهب اهل سنت

یکی از تفاوت های مذهب شافعی با فقه امامیه این است که در فقه امامیه مردی که از پرداخت نفقه زوجه امتناع می ورزد، به زن خود اجازه طلاق را به جهت عدم پرداخت نفقه می دهد. در حالی که در فقه شافعی در صورت عدم توانایی مالی مرد و معسر بودن وی، زن می تواند درخواست طلاق ارائه دهد. از سوی دیگر، اگر مرد مشکل مالی در پرداخت نفقه نداشته باشد. اما با این حال از دادن نفقه اجتناب کند، در اینجا دیگر به زن حق طلاقی تعلق نمی گیرد. علاوه بر آن، در فقه حنفی، عدم پرداخت نفقه، سبب حبس زوج نشده و همچنین زن نمی تواند به دلیل غیبت مرد و رفتار نامناسب وی طلاق بگیرد.

 

انواع طلاق در اهل سنت کدامند؟

 

جمع بندی

در این مقاله به بررسی مسئله طلاق در اهل سنت و شرایط آن پرداختیم. مؤسسه ره جویان عدالت با دارا بودن وکلای مجرب و متخصص می تواند یاریگر شما در طلاق توافقی، طلاق از طرف مرد یا زن در اهل سنت باشد.

عقد جعاله
خانواده, مقالات ۲۰ شهریور, ۱۴۰۱ 0

عقد جعاله

آیا شوهر می تواند مانع از خروج زن از خانه و یا کار کردن او بیرون از منزل باشد؟

اصولاً در خصوص حقوق و تعهدات زن و شوهر باید به قوانین مرتبط با حقوق خانواده مراجعه کنیم در اینجا قانون مؤثر قانون مدنی می باشد که در کتاب مربوط به خانواده به حقوق و تعهدات طرفین پرداخته و مقررات حکم بر روابط ازوجین را تبیین نموده است در قانون مذکور در خصوص مسائل مختلف از جمله مهریه، نفقه، طلاق، حضانت و … قانونگذار گردیده است از جمله مواردی که محل بحث می باشد اجازه کار کردن زن و یا خروج زن از منزل می باشد. در خصوص اجازه اشتغال باید به مقررات ذیل فصل هشتم تحت عنوان در حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر ذیل کتاب هفتم تحت عنوان در نکاح و طلاق مراجعه کنیم به موجب ماده ۱۱۰۲ قانون مدنی همین که نکاح به طور صحت واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر برقرار می شود.

در ماده ۱۱۰۳ قانون مذکور نیز آمده است زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند بنابراین به نظر حقوقدانان تمام اموری که از نظر اجتماعی توهین محسوب می شود یا رفتاری که با عشق وا حترام به کانون خانواده و اقتضای محبت و همدلی بین دو همسر منافات دارد سوء معاشرت است در این صورت آنچه مشخص و مبرهن می باشد این است که اصولاً شوهر نمی تواند مانع از خروج زن از خانه شود زیرا این امر مبنای قانونی ندارد هر چند چنانچه زن بخواهد به مسافرت برود در عرف جامعه معمولاً منوط به اجازه و اذن شوهر می باشد ودر مسافرت خاج از کشور نیز به موجب قوانین اجازه شوهر لازم می باشد. در ماده ۱۱۰۵ نیز آمده است در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر می باشد. ممکن است از این ماده برداشت شود که چون شوهر ریاست خانواده را بر عهده دارد زن باید تحت اوامر شوهر باشد اما چنین برداشتی بر مبنای تفاسیر صورت گرفته صحیح نمی باشد ریاست شوهر بر خانواده بیشتر مبتنی بر یک وظیفه اجتماعی است و برای زن وشوهر حق محسوب نمی گردد بلکه بیشتر در راستای حفظ سلامت و استعلام خانواده باید مورد تفسیر قرار گیرد. بنابراین هر چند از برخی مواد قانون مدنی ممکن است این برداشت شود که زن باید برای خروج از خانه از شوهر اجازه بگیرد و بنابراین مرد می تواند در صورت عدم اجازه مانع خروج او گردد اما این تفسیر درست نمی باشد.

در خصوص اجازه کار کردن ماده ۱۱۱۷ شوهر می تواند زن خود را از حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود زن باشد منع نماید. در این خصوص آنچه از نظر قانونی اهمیت دارد این است که شغل زن مغایر با مصالح خانوادگی و حیثیت زن نباشد در غیر این صورت امکان منع از سوی شوهر وجود ندارد به عنوان مثال اگر زن دارای شغل معلمی می باشد این شغل مغایر با مصالح خانوادگی نمی باشد و مخالت شوهر نمی تواند مبنای قانونی داشته باشد. از سوی دیگر شوهر رأساً نمی تواند زن را از شغل یا حرفه خود منع کند و باید منع زن از دادگاه خواسته شود بر این مبنا آنچه در وهله اول اهمیت قرار دارد این است که شغل زن با مصالح خانواده در تعارض نباشد و آسیب جسمی و روحی به فرزندان وارد نیاورد.

در موارد دیگر قانون مدنی در خصوص تعیین منزل و محل سکونت نیز مقرراتی وضع شده است از جمله این که به موجب ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند مسکن نماید مگر آن که اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد در این خصوص طرفین می توانند با هم توافق نمایند و اساساً این شرط به نحوی نیست که شود خلاف آن توافق نمود در انتهای ماده مذکور نیز امده است که در صورت وجود اختیار برای زن وی حق تعیین منزل دارد. علاوه بر این شوهر حق ندارد زن را وادار کند که با خویشاوندان او در یک محل زندگی کنند در حقیقت درست است که شوهر حق تعیین منزل را دارد اما نمی تواند جایی را انتخاب کند که زن آسایش و آرامش روانی نداشته باشد بنابراین نظر به آنچه گفته شد مرد می تواند تحت شرایطی و البته با حکم دادگاه زن را از اشتغال به یک شغل ممنوع نماید اما نمی تواندجایی را انتخاب کند که زن آسایش و آرامش روانی نداشته باشد بنابراین نظر به آنچه گفته شد مرد می تواند تحت شرایطی و البته با حکم دادگاه زن را از اشتغال به یک شغل ممنوع نماید اما نمی تواند کلاً زن را از کار کردن بیرون از منزل منع نماید.